كشاورزي مدرن و دامداري صنعتي

ترويج كشاورزي مدرن و دامداري صنعتي

ذرت

ذرت يا جواري يكي از غلات مهم است. منشا آن قاره آمريكا بوده‌است و پس از گندم، بيشترين اراضي كشاورزي جهان به ذرت اختصاص دارد.ذرت سرشار از مواد مغذي مورد نياز براي بدن بوده و نيز منبع خوبي از فيبر محسوب مي‌شود و سرشار از كالري است.

پيشينه

ذرت تا قبل از سال ۱۴۹۲ ميلادي (سال كشف آمريكا) در قاره آسيا، اروپا و آفريقا بعنوان يك گياه زراعي شناخته شده نبود. اما اين گياه را از قرن‌ها پيش در آمريكاي مركزي مي‌شناختند و توسط مردم سرخ‌پوست آمريكا كشت مي‌شد. بهمين سبب نام لاتين ذرت از يكي از طوايف سرخ‌پوست بنام Marisi Mahig گرفته شده است.

نام اين گياه در زبان انگليسي corn در عربي ذرت و بلال است. نام فارسي اين گياه جواري (فرهنگ دهخدا) است ولي واژهٔ عربي ذرت بكار برده مي‌شود.

ويژگي‌هاي دارويي

ذرت از نظر طب قديم ايران سرد و خشك است.

  • پماد ذرت خشك كننده زخم‌ها مي‌باشد.
  • ذرت غذاي خوبي براي پيشگيري سرطان است.
  • استفاده مداوم از ذرت از كرم خوردگي دندان جلوگيري مي‌كند.
  • روغن ذرت كلسترول خون را پائين مي‌آرود.
  • روغن ذرت براي درمان اگزما و بيماري‌هاي پوستي مفيد است.

ساختار و فيزيولوژي

ساقه‌هاي ذرت از لحاظ ظاهري شبيه ساقه‌هاي بامبو هستند و ميانگره‌ها به طور معمول به ۱۷ اينچ مي‌رسند. ذرت فرم رشد محدود دارد و برگ‌هاي پاييني، برگ‌هاي شمشيري وسيعي هستند كه عموماً ۱۰۰-۵۰ سانتي‌متر طول و ۱۰-۵ سانتيمتر عرض دارند (۴-۲ فوت در ۴-۲ اينچ). ساقه‌ها ايستاده هستند، ۳-۲ متر (۱۰-۷ فوت) ارتفاع دارند و تعداد زيادي گره دارند كه معمولاً داراي برگ‌هاي بزرگ هستند. زير اين برگ‌ها و درست نزديك ساقه، بلال‌ها بوجود مي‌آيند. آنها روزانه mm 3 رشد مي‌كنند. بلال‌ها گل آذين ماده هستند كه با چندين لايه برگ محكم پوشانده شده‌اند بطوريكه تا زمان ظهور رشته‌هاي زردكمرنگي كه از انتهاي بلال بيرون مي‌زند، به آساني خودشان را نشان نمي‌دهند. اين رشته‌ها كلاله‌هاي بلند شده‌اي هستند كه شبيه يك دسته مو هستند و در ابتدا به رنگ سبز هستند و سپس زرد يا قرمز مي‌شوند. كشت جهت سيلو كردن علوفه معمولاً متراكم‌تر انجام مي‌شود و در نهايت درصد پايين‌تري بلال و بيشتر ماده گياهي بدست مي‌آيد. واريته‌هاي خاصي از ذرت اصلاح شده‌اند بطوريكه بلال‌هاي خيلي بيشتري توليد مي‌كنند. اينها منبع baby cornها هستند كه به عنوان يك سبزي در غذاهاي آسيايي استفاده مي‌شود. ذرت يك گياه شب بلند اختياري است و گلدهي آن پس از دريافت تعداد مشخصي دگري دي (degree day) در دماي بيشتر از ۱۰ درجه در محيطي كه سازگاري پيدا كرده است اتفاق مي‌افتد. مقدار تاثير شب‌هاي بلند بر تعداد روزهايي كه بايد طي شود تا گلدهي ذرت انجام شود بصورت ژنتيكي كنترل مي‌شود و توسط سيستم فيتوكروم تنظيم مي‌شود. نوردورِگي (فتوپريوديسم) در ارقام گرمسيري معمول نيست بطوريكه ويژگي روزهاي بلند عرض‌هاي بالاتر باعث مي‌شود گياهان بسيار بلند شوند و لذا زمان كافي براي توليد بذر قبل از اينكه با يخ زدگي از بين بروند را ندارند. با اين وجود اين ويژگي در استفاده از ذرت جهت توليد سوخت زيستي ممكن است مفيد باشد. در انتهاي ساقه ذرت كاكل ذرت يا همان گل آذين نر وجود دارد. وقتي كاكل رسيده مي‌شود و شرايط آب و هوايي گرم و خشك است، بساك‌ها در روي كاكل شكفته مي‌شوند و گرده‌ها را آزاد مي‌كنند. گرده ذرت آنموفيلوس است (توسط باد منتشر مي‌شود) و به خاطر سرعت زياد پايين افتادنش، بيشتر گرده‌ها به فاصله زيادي از كاكل نمي‌افتند. هر كلاله براي توليد يك‌دانه ذرت بايد گرده افشاني شود. بلال‌هاي جوان مي‌توانند بصورت نارس مصرف شوند اما وقتي گياهان بالغ شدند (غالباً در ماه‌هاي پاييز) چوب وسط آن سفت‌تر مي‌شود و رشته‌ها نيز خشك مي‌شوند بطوريكه قابليت خوراكي خود را از دست مي‌دهند. در انتهاي فصل رشد، دانه‌ها خشك مي‌شوند و جويدن آنها بدون پختنشان در آب جوش مشكل است. تكنيك‌هاي مدرن كشاورزي، در كشورهاي پيشرفته معمولاً روي كشت متراكم تكيه مي‌كند كه يك بلال در هر ساقه توليد مي‌كند.

بذرها

دانه‌هاي ذرت شامل پريكارپ ميوه به علاوه پوشش بذر است كه به آن كاريوپسيس گفته مي‌شود كه در گياهان علفي معمول است و كل دانه به نام بذر خوانده مي‌شود. چوب وسط بلال در ساختار، شبيه ميوه چندتايي (ميوه مجتمع) است اما تك تك ميوه‌ها (دانه‌ها) هرگز با يك توده نياميخته‌اند. دانه‌ها به اندازه نخود هستند و به صورت رديف‌هاي منظم بر روي يك جسم سفيد مغز مانند، قرار گرفته‌اند كه بلال را تشكيل مي‌دهد. در يك بلال بطور معمول ۶۰۰ دانه قرار دارد و طول آن مي‌تواند ۷ اينچ (۱۷۸ ميلي‌متر) باشد. رنگ آنها متفاوت و شامل سياه، آبي خاكستري، بنفش، سبز، قرمز، سفيد و زرد است. در هنگام تبديل به آرد، عملكرد ذرت نسبت به گندم بسيار بالاتر است و سبوس بسيار كمتري دارد. اين آرد پروتئين گلوتن گندم را ندارد، بنابراين انواع نان‌ها را با خاصيت پف كردگي كم درست مي‌كند. يك واريته ژنتيكي كه قند بيشتر و نشاسته كمتري را در بلال‌ها ذخيره مي‌كند به عنوان سبزي مصرف مي‌شود و ذرت شيرين ناميده مي‌شود. ساقه‌هاي نابالغ ذرت يك آنتي بيوتيك قوي به نام ۲و۴-دي هيدروكسي-۷-متوكسي-۱و۴-بنزوكسازين-۳-يك (DIMBOA) را در خود ذخيره مي‌كنند. DIMBOA يك عضو از گروه هيدروكساميك اسيد (كه به نام بنزوكسازينوئيد نيز شناخته مي‌شود) است كه به عنوان يك دفاع طبيعي در مقابل تعداد زيادي از آفات شامل حشرات، قارچ‌ها و باكتري‌هاي بيماري‌زا به شمار مي‌رود. DIMBOA در گياهان علفي مشابه نظير گندم نيز يافت شده است. ذرت جهش يافته‌اي كه فاقد DIMBOA است به حمله شته‌ها و قارچ‌ها بسيار حساس است. DIMBOA همچنين باعث مقاومت نسبي ذرت نارس به آفت سوراخ كننده ذرت (از خانواده Crambidae) مي‌شود. وقتي ذرت بالغ و رسيده مي‌شود سطح DIMBOA و مقاومت به سوراخ كننده ذرت كاهش مي‌يابد. ذرت به علت وجود ريشه‌هاي سطحي به خشكي حساس است، در مقابل كمبود عناصر خاك مقاوم نيست و در صورت وجود بادهاي شديد، ريشه‌هاي آن از خاك بيرون مي‌آيد.

ژنتيك

اشكال بسياري از ذرت به عنوان غذا استفاده مي‌شود، گاهي اوقات دسته‌بندي‌هاي مختلف نسبت به مقدار نشاسته انجام مي‌شود:

اين سيستم در طول بيش از ۶۰ سال توسط دسته‌بندي‌هاي چندمتغيره بر اساس اطلاعات بيشتر جايگزين شده است (هر چند هنوز به طور كامل جايگزين نشده است). داده‌هاي زراعي به همراه ويژگي‌هاي گياه‌شناسي براي يك دسته‌بندي اوليه مورد استفاده قرار گرفت. سپس شواهدي با استفاده از ژنتيك، سيتولوژي، پروتئين و DNA نيز اضافه شد. امروزه، طبقه‌بندي‌هايي شكل گرفته‌اند (كه البته كم استفاده مي‌شوند) كه نژاد، تركيبات نژادي و اخيراً شاخه‌ها از آن جمله‌اند. ذرت ۱۰ كروموزوم دارد (n=۱۰). طول تركيبي كروموزومcM 1500 است. بعضي از كروموزوم‌هاي ذرت بخش‌هايي دارند كه به گره‌هاي كروموزومي معروفند و در واقع بخش‌هاي هتروكروماتيك تكرار شونده‌اي هستند كه در رنگ‌آميزي رنگ تيره‌اي مي‌گيرند. هر گره در بين نژادهاي ذرت و نيز تئوزينت پلي مورفيك است. باربارا مك كلينتوك از اين نشانگرها براي تائيد نظريه ترنسپوزون خود «پرش ژن‌ها» استفاده كرد كه بهمين خاطر جايزه نوبل فيزيولوژي و پزشكي را در سال ۱۹۸۳ دريافت كرد. امروزه ذرت همچنان يك ارگانيسم مدل براي ژنتيك و زيست‌شناسي تكويني است. مركز همكاري‌هاي ژنتيكي ذرت توسط سرويس تحقيقات كشاورزي USDA حمايت مي‌شود و در بخش علوم‌زراعي دانشگاه ايلينويس در ارباناشمپين، مركز ذخيره جهش يافته‌هاي ذرت است. كل مجموعه، چيزي در حدود ۸۰۰۰۰ نمونه است و شامل چندصد ژن نامگذاري شده به علاوه تركيبات ژني اضافي و ديگر واريانت‌هاي قابل توارث است. حدود ۱۰۰۰ ناهنجاري كروموزومي (مانند جابجايي و واژگوني) و نيز ذخايري با تعداد كروموزوم غير معمول (مثلاً تتراپلوئيد) وجود دارد. داده‌هاي ژنتيكي كه ذخاير جهش يافته ذرت را توصيف مي‌كند و همچنين ده‌ها هزار داده ديگر در مورد ژنتيك ذرت مي‌تواند توسط Maize GDB (پايگاه داده‌هاي ژنوميكس و ژنتيك ذرت) در دسترس قرار بگيرد. در سال ۲۰۰۵، بنياد ملي علوم آمريكا (NFS)، دپارتمان كشاورزي (USDA) و دپارتمان انرژي (DOE) يك كنسرسيوم براي تعيين توالي ژنوم ذرت B73 تشكيل دادند. داده‌هاي توالي DNA حاصل بلافاصله به بانك ژن (مخزن عمومي براي داده‌هاي توالي ژنوم) سپرده شد. توالي‌ها و تفسير ژنوم نيز در خلال زمان پروژه در سايت اداري پروژه، Maize sequence org. در دسترس قرار داشت. توالي يابي اوليه ژنوم ذرت در سال ۲۰۰۸ كامل شد (۲۱). در ۲۰ نوامبر ۲۰۰۹ كنسرسيوم نتايج توالي يابي را در مجله Science منتشر كرد. در ژنوم مشخص شد كه ۸۵ درصد از آنچه كه ترنسپوزون فرض مي‌شد ۳۲۵۴۰ ژن را شامل مي‌شود (در حاليكه ژنوم انسان حدود ۹/۲ بيليون باز و ۲۶۰۰۰ ژن دارد). بيشتر ژنوم ذرت مضاعف شده و توسط هليترون‌ها (گروه ترنسپوزون‌هاي حلقوي) ترميم شده است.

گونه‌هاي ذرت

اصولاً ذرت يك گونه‌است ولي از ارقام و واريته‌هاي متفاوتي تشكيل شده است:

توليد

روش‌ها

نهال، سه هفته پس از كاشت
ساقه‌هاي جوان ذرت

چون ذرت به سرما مقاوم نيست، در نواحي گرمسيري بايد در بهار كشت شود. سيستم ريشه آن معمولاً سطحي است، بنابراين گياه به رطوبت خاك وابسته است. ذرت به عنوان يك گياه C4 (گياهي كه از تثبيت كربن C4 استفاده مي‌كند) بطور قابل توجهي از گياهان C3 (گياهاني كه از تثبيت كربن C3 استفاده مي‌كنند) نظير غلات ريز، يونجه و سويا كارايي استفاده از آب بالاتري دارد. ذرت در زمان ظهور كلاله‌هاي ابريشم مانند يعني زماني كه گل‌ها آماده گرده افشاني هستند به خشكي بيشتر حساس است. در آمريكا، يك برداشت خوب زماني پيش بيني مي‌شود كه ارتفاع ذرت تا چهارم ژوئيه اصطلاحاً به زانو برسد. با اين وجود هيبريدهاي جديدعموما از اين سرعت رشد پيشي مي‌گيرند. ذرتي كه براي علوفه استفاده مي‌شود وقتي برداشت مي‌شود كه گياه سبز است و ميوه نارس است. ذرت شيرين در حالت شيري برداشت مي‌شود يعني بعد از گرده افشاني و قبل از تشكيل نشاسته كه اين زمان بين اواخر تابستان تا اوايل پاييز است. ذرت زراعي تا اواخر پاييز در مزرعه رها مي‌شود تا دانه‌هاي آن كاملاً خشك شود و گاهي ممكن است حتي تا زمستان و يا حتي اوايل بهار برداشت نشود. اهميت رطوبت كافي خاك در بخش‌هاي زيادي از آفريقا نشان داده شده است، جائيكه خشكي دوره‌اي باعث نابودي محصول ذرت و متعاقب آن قحطي مي‌شود. با وجوديكه اساساً ذرت در اقليم‌هاي گرم و مرطوب پرورش مي‌يابد اما گفته مي‌شود كه در آب و هواي سرد، گرم، خشك يا مرطوب نيز مي‌تواند پرورش يابد و اين به اين معني است كه اين محصول با شرايط مختلف به ميزان زيادي سازگاري دارد.

خوشه‌هاي گياهان بالغ ذرت

ذرت توسط بوميان آمريكا به روش پشته‌اي و در يك سيستم تركيبي كه براي بعضي به عنوان سه خواهر شناخته شده است كشت مي‌شد. ذرت براي بقولات به عنوان قيم استفاده مي‌شود و بقولات ازت فراهم مي‌كنند كه اين ازت حاصل تثبيت نيتروژن توسط باكتري ريزوبيوم است كه اين باكتري در ريشه بقولات و ديگر لگوم‌ها زندگي مي‌كند و كدوها پوشش زمين را فراهم مي‌كنند تا رشد علف‌هاي هرز را متوقف كنند و از تبخير آب با ايجاد سايه بر روي خاك جلوگيري كنند. اين روش توسط كشت پشته‌اي تك محصولي جايگزين شد كه بر روي هر پشته با فاصله ۱۲۰-۶۰ سانتي‌متر (۲ تا ۹/۳ فوت) ۳ تا ۴ بذر كشت مي‌شد. روشي كه هم اكنون نيز توسط باغبانان خانگي استفاده مي‌شود. تكنيك بعدي "checked maize" بود كه پشته‌ها به فاصله ۴۰ اينچ (۱ متر) از هم قرار داشتند و اين سبب مي‌شد كه كولتيواتورها بتوانند در مزرعه در دو مسير حركت كنند. در زمين‌هاي خشك تر، اين روش تغيير مي‌كرد و بذرها در ته جوي‌هايي به عمق ۱۲-۱۰ سانتيمتر (۹/۳ تا ۷/۴ اينچ) كشت مي‌شدند تا آب ذخيره كنند. تكنيك مدرن ذرت را در رديف‌هايي كشت مي‌كند كه حتي هنگامي كه گياه جوان است امكان كولتيوار زدن را مي‌دهد با اين وجود تكنيك پشته‌ها هنوز هم در مزارع بوميان آمريكا استفاده مي‌شود.

محل جمع‌آوري محصول ذرت، هند

در شمال آمريكا، مزارع اغلب در يك تناوب ۲ محصولي كه يكي از آنها گياه تثبيت كننده نيتروژن است كشت مي‌شوند، در اقليم‌هاي سردتر يونجه و در مناطقي با تابستان‌هاي طولاني تر سويا كشت مي‌شود. گاهي يك محصول سوم، يعني گندم زمستانه نيز به تناوب اضافه مي‌شود. بسياري از واريته‌هاي ذرتي كه در آمريكا و كانادا كشت مي‌شوند هيبريد هستند. اغلب واريته‌ها از لحاظ ژنتيكي تغيير داده شده‌اند تا گليفوسيت را تحمل كنند يا در مقابل آفات طبيعي محافظتي فراهم كنند. گليفوسيت (نام تجاري آن رانداپ است) يك علف كش است كه همه گياهان را مي‌كشد مگر آنهايي كه مقاومت ژنتيكي دارند. اين مقاومت ژنتيكي در طبيعت بسيار نادر است. در نواحي ميدوسترن ايالات متحده، معمولاً تكنيك‌هاي كشاورزي كم خاكورزي يا بي خاكورزي استفاده مي‌شوند. در كم خاكورزي، مزارع يكبار يا دوبار با يك ابزار شخم زني قبل از كشت محصول يا بعد از برداشت قبلي خاكورزي مي‌شوند. مزارع كشت مي‌شوند و كوددهي مي‌شوند. علف‌هاي هرز با استفاده از علف كش‌ها كنترل مي‌شوند و در فصل رشد كولتيوار زده نمي‌شود. اين تكنيك تبخير رطوبت از خاك را كاهش مي‌دهد و به اين ترتيب رطوبت بيشتري براي گياه فراهم مي‌كند. تكنولوژي‌هايي كه در پاراگراف قبل اشاره شد، كشاورزي كم خاكورزي يا بي خاكورزي را توانمند مي‌كند. علف‌هاي هرز بر سر مواد غذايي و رطوبت با محصول رقابت مي‌كنند و اين سبب مي‌شود آنها ناخوشايند باشند.

خوشه‌هاي ذرت بالغ

قبل از جنگ جهاني دوم بيشتر ذرت آمريكاي شمالي توسط دست برداشت مي‌شد. اين امر به كارگران زيادي نياز داشت و حوادث اجتماعي به همراه داشت (زنبورهاي مكنده يا پوست كننده). بعضي برداشت كننده‌هاي مكانيكي يك رديفه يا دو رديفه استفاده مي‌شدند اما كمباين ذرت تا بعد از جنگ جهاني متداول نبود. كل بلال به وسيله دست يا برداشت كننده‌هاي مكانيكي، برداشت مي‌شد و سپس يك عمليات جداگانه پوست كندن ذرت براي جداسازي دانه‌ها از بلال نياز بود. همه بلال‌ها در انبار ذرت نگهداري مي‌شدند و اين بلال‌هاي كامل يك فرم مناسب براي استفاده به عنوان خوراك دام بود. مزارع مدرن اندكي، ذرت را به اين شكل انبار مي‌كردند. بيشتر، دانه‌ها را از مزرعه برداشت مي‌كردند و در ظروف خاصي نگهداري مي‌كردند. كمباين با سر مخصوص ذرت (با نوك‌ها و غلتك‌هاي گيره‌اي بجاي يك قرقره) ساقه را قطع نمي‌كند بلكه به سادگي ساقه را پايين مي‌كشد. ساقه رو به پايين مي‌ماند و به يك توده خرد شده بر روي زمين تبديل مي‌شود. بلال ذرت براي گذر از بين شكاف‌هاي صفحه بسيار بزرگ است و وقتي غلتك‌هاي گيره‌اي ساقه را كنار مي‌زند، تنها بلال مي‌ماند و پوست كنده مي‌شود تا وارد ماشين شود. كمباين پوست و چوب وسط آن را جدا مي‌كند و تنها دانه‌ها را نگه مي‌دارد.

توليد ذرت در ايالات متحده، ۲۰۱۰

در سال ۲۰۱۰، به دنبال افزايش نسبي از سال ۲۰۰۸ مساحت زير كشت ذرت براي همه مصارف در آمريكا حدود ۳۵ ميليون هكتار (۹/۸۷ ميليون ايكر) تخمين زده شد. در حدود ۱۴درصد از نواحي كه برداشت ذرت انجام شده است آبياري مي‌شوند. در سال ۲۰۱۱، توليد ذرت در حدود ۱٪ يعني معادل ۱۳ ميليون بوشل (bushel) كاهش يافت. متوسط عملكرد در آمريكا حدود ۱/۱۴۸ بوشل در ايكر تخمين زده شد كه پايين ترين عملكرد از سال ۲۰۰۵ بود. انتظار مي‌رود توليد ذرت در آمريكا در سال ۲۰۱۲ در اثر خشكي بي سابقه‌اي كه همه گير شده است به شدت كاهش يابد. پيش بيني مي‌شود متوسط عملكرد سال ۲۰۱۲ تنها ۱۲۰ بوشل در هر ايكر باشد.

آرد ذرت

آرد ذرت از آرد كردن ذرت زرد يا سفيد به دست مي‌آيد و در صورتي كه پوست و نطفه آن جدا شده باشد، بايد آرد را با مواد مغذي مانند آهن، كلسيم، تيامين، ريبو فلاوين، و نياسين تقويت نمود

در ضمن آرد ذرت كامل را نمي‌توان براي مدت طولاني نگهداري كرد، زيرا روغن موجود در نطفه به سرعت فاسد مي‌شود

مواد مغذي موجود در يك فنجان يا ۱۲۲ گرم آرد ذرت كامل:

كالري ۴۴۰ - كربوهيدرات ۹۴ گرم - پروتئين ۱۰ گرم - كلسيم ۷ ميلي گرم - چربي ۴ گرم - اشباع ۰ - فسفر ۲۹۴ ميلي گرم - كلسترول ۰ ميلي گرم - آهن ۴٫۲ ميلي گرم - سديم ۴۳ ميلي گرم - تيامين ۰٫۴۷ ميلي گرم - پتاسيم ۳۵۰ ميلي گرم - ريبو فلاوين ۰٫۲۵ ميلي گرم - الياف غذايي ۱۳ گرم - نياسين ۴٫۴ ميلي گرم - ويتامين آ ۵۷ RE - ويتامين ث ۰ ميلي گرم

شربت ذرت

نوشتار اصلي: شربت ذرت

شربت ذرت ماده‌اي است كه از نشاستهٔ ذرت تهيه مي‌شود و به عنوان حجم‌دهنده و شيرين‌كننده در مواد غذايي تجاري كاربرد دارد؛ كه به گفتهٔ محققان مصرف آن در انسان مي‌تواند با عوارض جانبي همراه باشد.

كمباين

كاهش هزينه توليد با استفاده از كمباين‌هاي مدرن كشاورزي

خبرگزاري تسنيم: رئيس هيئت مديره كارخانه ليزر برش فارس با اشاره به اينكه اكثر كمباين‌هاي موجود از نوع جاندير قديمي و معيوب است، گفت: استفاده از كمباين هاي مدرن و بومي هزينه توليد را در كشاورزي كاهش مي دهد.

محمدرضا زارعي در گفت‌وگو با خبرنگار تسنيم در شيراز با بيان اينكه كارخانه ليزر برش فارس در دو بخش توليد كمباين و پلت كمباين فعاليت مي‌كند، اظهار كرد: با استفاده از فناوري ملي و نيروهاي متخصص كشور خوشبختانه كمباين ملي را  در اين كارخانه طراحي كرده و ساختيم.

وي با بيان اينكه نتيجه آزمايش اين كمباين‌هاي وطني رضايت بخش بوده، افزود: اين كمباين سبب برداشت بهينه غله شده و از توليد ضايعات گندم جلوگيري مي‌كند.

زارعي با بيان اينكه كمباين‌ها هم اكنون به خط توليد رسيده و آماده توليد انبوه است، گفت: جهاد كشاورزي استان فارس در تمام مراحل ساخت، آزمايش و تاييد كمباين‌ها حضور داشته  است.

وي با بيان اينكه توليد انبوه اين كمباين‌ها نياز به تامين هزينه و بودجه فراوان دارد، خاطر نشان كرد: پيش‌بيني ساخت حدود 300 پلت فرم جديد در شركت ليزر برش فارس براي جايگزين شدن با پلت‌ فرم‌هاي قديمي شده است.  

رئيس هيئت مديره كارخانه ليزر برش فارس با بيان اينكه ساخت اين پلت فرم‌ها نيز نياز به تامين هزينه دارد، افزود: با توجه به كمبود بودجه جهاد كشاورزي، تاكنون بخش كمي از اين بودجه تامين شده است.

وي با بيان اينكه براي توليد گندم عوامل زيادي آب، كود و بذر  كافي بايد تامين شود كه هزينه ي زيادي دارد، گفت: از همه مسئولين مي‌خواهيم براي توسعه كشاورزي استان فارس هزينه لازم براي ساخت كمباين نيز تامين كنند.

زارعي با اشاره به اينكه اكثركمباين‌هاي موجود از نوع جاندير قديمي و معيوب است، بر لز وم تعويض آن تاكيد كرد و افزود:  اگر كمباين‌هاي بومي در فارس ساخته و جايگزين اينها شود درصد ضايعات غله در هنگام برداشت كاهش مي‌يابد.

ريواس

ريواس گياهي است از تيره هفت‌بندان (Polygonaceae) بومي آسيا (به احتمال سيبري يا هيماليا) كه از سده شانزدهم در اروپا كشت مي‌شد. نوشته‌ها حاكي از آن است كه پيش از ميلاد مسيح در چين به عنوان دارو مصرف مي‌شد.

در فلات شرقي ايران- فارسي زبانان آنرا به نام رواش هم مي شناسند كه گونۀ ديگري از تلفظ همين واژه است. ريواس همچنين در دامنه بينالود، كوهستان‌هاي آذربايجان و كردستان، و بلندي‌هاي البرز در شمال تهران و همچنين در كوههاي روستاي رباط ترك(كه اين گياه در كوههاي رباط ترك و قلعه تخت كوه به طور وحشي رشد مي‌كند) روييده و بوميان با چيدن سنگ دور ساقه‌اش آن را پرورانده و سبب بلندتر شدن ساقه‌اش مي‌گردند. اين نبات در كوههاي هندوكش- شمال كابل، نيز به مي با شيوه هاي مشابه به صورت طبيعي مي رويد و بوميان آنرا پرورش مي دهند. ريواس (رواش) سالنگ و پغمان در كابلستان شهرت فروان دارد. ريواس يكي از ره‌آوردهاي نيشابور است. ريواس ساقه بلند و با ريواچ قاقوري كه از ساقه آن شربت تهيه مي كنند يك نوع ريواس است كه در حاشيه كوير درزيبد مي رويد.

فصل تهيه قاقوري يا ساقه شربتي آن 25 اسفند تا آخر ارديبهشت است. مزه اين نوع شربت مشابهه طعم انار شيرين است.

مصرف غذايي

غذاهاي ايراني

اين گياه در غذاهاي ايراني به صورت خام و پخته در سالاد و خورش كاربرد دارد، اما به دو صورت كلي همراه با كوفته ريزه و رب و پياز و صورت ديگر همراه با گوشت قرمه و سبزي نعناع و جفري پخته مي‌شود اين خورش‌ها ويژه نواحي جنوبي البرز از جمله تهران و قم است كه اين گياه در دامنه‌هاي البرز به طور وحشي رشد مي‌كند. (رجوع شود به كتاب آشپزي رزا). با ريواس خوشاب و شربت نيز درست مي‌كنند.

ارزش غذايي

ريواس داراي برخي عناصر مانند پتاسيم - كلسيم است و از نظر ويتامينها نيز تا حدودي غني است. دمبرگ ريواس كه بخش قابل استفاده آن است داراي مقداري اسيدهاي آلي مانند اسيد ماليك است كه براي رفع تشنگي و آسان كردن هضم غذا سودمند است. همچنين در طب سنتي ريواس براي دفع بعضي از باكتريهاي مضر استفاده مي‌شود.

مضرات

مصرف بيش از اندازه ريواس به دليل دارا بودن مقادير زيادي اكساليك اسيد كه برابر با ۴۶۰ ميلي گرم در هر ۱۰۰ گرم مي باشد باعث جلوگيري از جذب كلسيم و منيزيم توسط بدن مي شود و باعث پوكي استخوان ميشود. مقدار مجاز مصرف اكساليك اسيد در روز ۱۰ گرم براي بزرگسالان و ۳ تا۴ گرم براي كودكان مي باشد. كه اين مقدار برابر است با چندين كيلوگرم ريواس، درنتيجه ريسك ابتلا به پوكي استخوان به دليل مصرف ريواس بسيار كم مي باشد. همچنين مصرف بيش از حد مجاز اكساليك اسيد موجود در ريواس باعث آسيب رساندن به دستگاه گوارش و كليه ها نيز مي شود.

مشخصات ظاهري

  • ريشه: ريواس داراي يك ريشه معمولي است كه يك تا دو متر در خاك رشد مي‌كند. ريشه ريواس در برابر سرما و يخبندان مقاوم است.
  • ساقه: ريواس داراي دو نوع ساقه است. يكي ساقه زيرزميني كه به آن ريزوم مي‌گويند. ريزوم پس از رشد گوشتي و چوبي مي‌شود كه از جوانه‌هاي آن، ساقه‌هاي هوايي و برگهاي پهن بوجود مي‌آيد. نوع دوم ساقه در ريواس ساقه‌هاي هوايي است كه تا حدود يك متر نيز رشد مي‌كند.
  • برگ: ريواس داراي برگهايي است كه از جوانه جانبي ريزومها بوجود مي‌آيند. برگ‌ها داراي پهنك نسبتاً پهن هستند. دمبرگ ريواس كه بخش خوراكي آن را تشكيل مي‌دهد، گوشتي بوده و طول آن به بيش از نيم متر مي‌رسد.
  • گل: به تعداد زياد و به صورت خوشه در انتهاي ساقه اصلي ايجاد مي‌گردد. گلهاي ريواس به رنگ سبز هستند و در اثر تلقيح بذر را تشكيل مي‌دهند.

آب و هواي مناسب

ريواس از سبزي‌هاي فصل خنك است و دماهاي پائين را تحمل مي‌كند. برگها در دماي پائين صورتي يا قرمز و در دماهاي بيش از سي درجه سانتيگراد سبز تيره است. ريواس در مناطق پر باران عملكرد بيشتري را دارد. در خاك‌هاي نرم و حاصلخيز و غني از پتاسيم بهتر رشد مي‌كند.

مهم‌ترين نواحي رويش ريواس در ايران، دامنه‌هاي كوه بينالود در شهرستان نيشابور، دامنه كوه‌هاي شهرستان شهربابك در كرمان و دامنه كوه‌هاي البرز در شهرستان طالقان و كوه هاي كردستان ريواس در فصل بهار به فراواني در بازارهاي محلي مناطق آذربايجان نيز يافت مي‌شود كه از دامنه‌هاي كوه‌هاي اين مناطق توسط روستاييان برداشت مي‌شود.نوع ريواس شيرين كه به آن قاقوري يا ريواچ مي گويند در دامنه كوه زيبد مي رويد.اين نوع ريواس را كشاورزان با ريختن خاك روي ساقه گاهي ساقه با ارتفاع يك متر و صخامت 8 سانت بدست مي آورند كه بر خلاف ريواسهاي ساير مناطق طعم شيرين دارد و نه طعم ترش. اين گياه در مناطق جنوبي استان فارس -كوه هاي اطراف شهر دبيران نيز يافت شده است. ريواس در مناطق مختلف شهرستان شازند هم وجود دارد مخصوصا در كوه راستوند و كوه شهباز به وفور فراوان يافت مي شود.

خوراك دام

اين گياه مورد استفاده دام قرار مي گيرد و تمام برگ و ساقه خشك شده آن را مورد علاقه دام و حيوانات است. گياهان و بوته هاي خارداري ديگري مانندسوsouw - چرخه- گون- خارانگبين در اطراف اين گياه رشد مي كنند

تكثير ريواس

اين گياه توسط دو روش غير جنسي و بذر تكثير مي‌شود اما چون گياهان حاصل از بذركاملاً متفاوت از گياهان والديني مي‌باشند در واقع استفاده از گياهاني كه از جوانه‌هاي روي ريزوم حاصل مي‌شوند، روش اصلي تكثير آن مي‌باشد كه اين گياهان در اطراف گياه اصلي قرار دارند. در اوايل بهار گياهان جدا شده از گياه مادري به صورت شياري كشت مي‌شود. فاصله مشت بين يك تا يك‌ونيم متر در نظر گرفته مي‌شود و فاصله دو بوته ۶۰ تا ۹۰ سانتيمتر است.

كشت و داشت

وجين: اگر علف‌هاي هرز توسط ادوات مكانيكي حذف مي‌گردند بايد عمق كاشت ريزوم را در نظر گرفت و از ايجاد صدمه به آن جلوگيري نمود.

كوددهي: كود دهي در طي فصل رشد صورت مي‌گيرد.

حذف گلها: حذف غنچه و گل به محض ظهور ساقه گل دهنده صورت مي‌گيرد و اينكار باعث مي‌شود كه در سالهاي بعد رشد رويشي و دمبرگها با شدت بيشتري ادامه يابد چون گلدهي و توليد بذر، گياه را ضعيف مي‌سازد.

برداشت

برداشت ريواس از سال دوم كشت شروع مي‌شود. نشانه رسيدن محصول بزرگ شدن پهنك برگ است. ريواس براي مصرف تازه، هر هفته برداشت مي‌شود.

آفات و بيماري‌ها

  • زنگ ريواس
  • كرم ريشه ريواس
  • بيماريهاي ويروسي كه توسط ريزوم منتقل مي‌شوند.

ريواس در علم

  • تاكسونومي: گياه ريواس بر حسب خويشاوندي با ساير گياهان رده بندي مي‌شود و جايگاه اين گياه از نظر رده بندي در سطح گونه مشخص مي‌شود.
  • كالبدشناسي: ساختمان داخلي گياه ريواس مطالعه مي‌شود.
  • ريخت‌شناسي: تنوع ريختي گياه ريواس مطالعه مي‌شود. به عبارتي مطالعه تنوع ريختي گياه ريواس باعث مي‌شود تا بدانيم كه با شرايط متفاوت در زيستگاههاي مختلف سازگاري اين گياه چگونه صورت مي‌گيرد.
  • مورفوژنز: از آغاز تشكيل سلول تخم ريواس تا بوجود آمدن سكل ريواس بررسي مي‌شود.
  • فيزيولوژي: نحوه كار و فعاليت گياه ريواس از سطح اندامكهاي درون سلول تا بافت‌ها، اندام‌ها و خود گياه ريواس مطالعه مي‌شود.
  • سيتولوژي: به مطالعه درباره رشد، توليد مثل و رفتار سلول گياه ريواس مي‌پردازد.
  • بوم‌شناسي: به مطالعه چگونگي سازش گياه ريواس با محيط و ارتباط آنها با يكديگر مي‌پردازد.
  • ژنتيك: چگونگي انتقال صفات وراثتي و عوامل انتقال دهنده و ساختار شيميايي اين عوامل را در گياه ريواس بررسي مي‌كند.

گاو گوشتي

پرورش تليسه هاي مسنتر از يكسال آسان و كم هزينه است زيرا در اين سن شكمبه حيوان رشد كافي يافته و به آساني مي تواند انرژي و پروتئين لازم را از علوفه خشك، سيلو يا مرتع به دست آورد. در صورت مصرف علف خشك يا سيلوي ذرت بايد پروتئين بيشتري براي اين حيوانات فراهم شود. مكمل مواد معدني نيز لازم است دامهايي كه علوفه لگومينه مصرف مي كنند كلسيم كافي دريافت مي نمايند ليكن فسفر كافي در اختيار آنها قرار گيرد. در صورت استفاده از سيلوي ذرت فراهم نمودن كلسيم و فسفر ضروري است. نمك معدني كمياب بايد به طور آزاد در دسترس آنها قرار گيرد. 2 تا 3 ماه قبل از تاريخ زايمان مورد انتظار بايد تغذيه كنسانتره در تلمبه ها آغاز شود تا مواد مغذي براي رشد جنين فراهم گردد. هدف از برنامه پرورش تليسه داشتن حيواني با جثه مناسب و بزرگ است بطوري كه بتواند در 15 ماهگي يا قبل از آن جفتگيري نمايد. براي توليد تليسه هاي بزرگي كه در 24 ماهگي زايمان كننده حداقل وزن مطلوب در حين جفتگيري براي نژادهاي هلشتاين و براون سوئيس 330 كيلوگرم ايرشاير 273 كيلوگرم، جرسي 227 كيلوگرم و در نهايت گرنري 250 كيلوگرم مي باشد.

تغذيه بيش از حد، تليسه هاي به وجود مي آورد كه در هنگام  زايماني چاق هستند. شير كمتري توليد مي نمايند پستانهاي آنها بافت ترشحي كافي ندارند حيواناتي كه در سطوح كمتر از نيازهاي توصيه شده از تولد تا زايمان تغذيه شوند به اندازه حيوانات با تغذيه طبيعي، شير توليد نمي كنند. تليسه هايي كه قبل از زايمان كمتر از حد نياز تغذيه مي شوند به دليل كوچكتر بودن جثه سخت زائي هاي بيشتر را خواهند داشت تغذيه نا مناسب بلوغ را نيز به تاخير مي اندازد. اگر مصرف متوسط تا زياد مواد غذايي رعايت شود تليسه ها بايد قبل از 15 ماهگي جفتگيري شد تغذيه بيش از حد تليسه ها يكساله و جفتگيري بعد از 15 ماهگي با صرفه نيست ميزان افزايش وزن تليسه هاي نژاد بزرگ بايد 7/0 تا 8/0 كيلوگرم در روز و تليسه هاي نژاد كوچك بايد 6/0 تا 7/0 كيلوگرم در روز باشد.

 مقدمه

يكي از مهمترين مسائل مديريتي كه در صنعت پرورش گاو با آن رو به رو هستيم و تاثير زيادي بر بازده اقتصادي اين صنعت دارد. بحث پرورش تليسه هاي جايگزين است. افزايش پتانسيل گله حتي حفظ آن منوط به اجراي يك برنامه صحيح پرورش تليسه است. هر گونه اهمال در اين زمينه تاثيري مستقيم بر بازدهي كل گله خواهد داشت مديريت صحيح پرورش تليسه ها شامل كليه مراحل رشد و مسائل تغذيه اي و مسائل گوناگون مي باشد.

در اين ميان مديريت تغذيه تليسه هاي شيري از اهميت ويژه اي بر خوردار است.

تليسه ها به علت اينكه هنوز به رشد كامل خود دست نيافته اند نياز به مديريت تغذيه خاصي دارند كه گوساله هاي ماده و تليسه هاي، بايد از تغذيه خوبي بر خورار باشند تا بتوانند به عنوان گاو شيري توان ژنتيكي خود را نشان دهند كه پتانسيل رشد ژنتيكي هر حيوان بوسيله تغذيه كم و بيش شكوفا مي شود موفقيت برنامه پرورش تليسه كه تغذيه بخش مهمي از آن است از دوره، تاثير مهمي بر بازدهي توليد گله دارد. نخست اينكه رشد مناسب گوساله تاثير شايان توجهي بر توليد آينده آن خواهد داشت دوم آنكه با پرورش تعداد بيشتري امكان اعمال برنامه بهگزيني شديدتري وجود خواهد داشت برنامه تغذيه اي و بهداشتي خوب آن است كه اقتصادي بوده و به دنبال آن بتوان در 24 ماهگي از بيشترين ميزان توليد شير تليسه بهره گرفت.

سطح تغذيه و توليد در تليسه ها:

افزايش وزن تا حد زيادي بستگي به نوع و مقدار غذايي دارد كه حيوان دريافت مي كند بنابراين افزايش وزن تابعي است از سطوح مختلف تغذيه البته در تليسه ها وزن زياد باعث افزايش چربي مي گردد بدين جهت با افزايش سطح تغذيه مقدار مصرف مواد مغذي به ازاء هر  كيلوگرم اضافه وزن افزايش مي يابد. [3]

بر عكس بهره وري غذا در گاوهاي در حال رشد، طبق آزمايشات هانسون مناسبتر است از آنجايي كه سهم انرژي احتياج نگهداري بسته به مقدار اضافه وزن 60 تا 80 درصد احتياج كل است لذا در شرايط تغذيه سطح پايين. هزينه مصرف غذا به طور قابل ملاحظه اي افايش مي يابد سطح تغذيه بر زمان اولين فحلي نيز تاثير خواهد گذاشت توانايي جنسي دامهايي كه خوب تغذيه شده اند به مراتب زود تر از آنهايي كه ضعيف تغذيه شده اند بروز مي كند و اين بدان معناست. كه اولين مخلي معمولاً با وزن مشخص و نه با سن معين آغاز مي شود. و بسته به خصوصيات فردي و نژادي اولين مخلي در محدوده وزني 200 تا 250 كيلو گرم ظاهر مي شود و البته آمادگي پرورشي تليسه ها در مرحله مشخص از رشد بوجود مي آيد. و آن موقعي است كه حيوان 70% وزن گاو رشد يافته را داشته باشد. اين زمان براي گاوهاي نژاد دو منظوره هنگامي است كه وزن گاو جوان تقريباً به 400 كيلو گرم رسيده باشد. [3]

البته در شرايط عملي متداول است كه اولين جفتگيري در سن مشخص انجام شود آزمايشات مختلف نشان دادند كه تغذيه اضافي، قابليت با روي را كاهش مي دهد علاوه بر اين آزمايشات هانسون نشان داده كه تغذيه فشرده تليسه ها در دوره پرورشي به ايجاد كيست تخمدان كمك مي كند تليسه هائي كه تغذيه آنها فشره باشد به علت تسريع توانايي جنسي تا هنگام جفتگيري چندين دوره فحلي را پشت سر مي گذارند و اين امر خطر ايجاد اختلال در تخمدان را افزايش مي دهد چون به احتمال زياد اين گونه اختلالات را تكرار مي شود لذا مي توان قسمتي از كوتاه شدن مدت باروري تليسه ها را معلول اين علت دانست. [3]

در اين آزمايشات دو قلوهاي كه از سطح تغذيه بالاتري بر خوردار بوده اند در سن 75 ماهگي از رده خارج شده اند در حالي كه دو قلوهايي كه از سطح تغذيه آنها پايين تر بوده و تحت همان شرايط محيطي شير دهي پرورش يافته اند به طور متوسط در سن 95 ماهگي از رده خارج شده اند البته آزمايشات كه بر روي دو قلوهاي يك تحملي تاثير منفي تغذيه فشرده در دوره پرورش بر  راندمان شيردهي را تائيد مي كند. [3]

تاثير تغذيه در دوره پرورشي بر راندمان شير دهي بعدي نسبتاً تا چند بوده كه تا حدودي به وسيله تغذيه متناسب با توليد حيوان جبران مي شود. [3]

احتياجات مواد مغذي تليسه ها

احتياج كل انرژي از دو بخش احتياج نگهداري و رشد تشكيل مي شود.

ميزان انرژي ويژه رشد مورد نياز حيوان برابر با انرژي موجود در بافتهاي رشد يافته است كل انرژي ابقا شده تابعي از رشد و تراكم انرژي ذخيره شده تحت تاثير ميزان و مرحله رشد يا وزن زنده حيوان قرار مي گرد انرژي ويژه رشد مورد نياز بر اساس معادلات مورد استفاده NRC (1984) است كه در آنها اثرات تركيبي وزن و ميزان رشد حيوان منظور شده است از معادلات زير براي محاسبه انرژي ويژه مورد نياز و رشد تليسه هاي نژاد بزرگ استفاده گرديده است. [3]

 (كالري در روز) NEg

فرمول مشابهي كه براي احتياجات رشد جوانه هاي نژاد بزرگ نيز استفاده مي شود عبارتست از

 (مگا كالري در روز ) NEg

براي حيوانات ماده نژادهاي كوچك فرمول مشابهي وجود دارد

(مگا كالري در روز ) NEg

W وزن زنده (كيلو گرم) LWG افزايش وزن زنده

ارزيابي انرژي غذا و تعيين احتياج انرژي بر اساس واحد انرژي خالص شيردهي صورت مي گيرد بدين وسيله از كاربرد دو روش مختلف براي ارزيابي انرژي (براي نگهداري و براي رشد) به طوري كه در واحدهاي عملي در رابطه با نگهداري گاوهاي شيرده و تليسه هاي جانشيني متداول است جلوگيري مي شود. [3]

بر اساس ضوابط شوراي عالي انجمن فيزولوژي تغذيه مي توان به ازاء هر كيلو گرم وزن زنده به توان 75/0 (75/0 كيلو گرم) احتياج نگهداري در دوره پرورشي را معادل 17/0 مگاژول NEL در نظر گرفت.

بدين ترتيب رقم مذكور بيش از نياز گاو رشد يافته است البته در شرايط عملي ممكن است نوسانات قابل ملاحظه اي (مثلا در اثر روش نگهداري و غيره) بوجود آيد همچنين هم اين رقم نمي تواند به عنوان يك معيار ثابت تلقي شود، زيرا بااضافه شدن وزن كمتر مي شود. (هوفمن و همكاران 1977) احتياج توليد بسيتگي به مقدار ذخيره پروتئين و چربي روزانه دارد اين دو پارامتر در ارتباط با افزايش وزن سطح تغذيه و وزن زنده، با نوسانات زياد همراه است ويژگي هاي نژادي نيز مي تواند در اين امر موثر باشد. [3]

براي محاسبه پروتئين قابل هضم براي نگهداري مي توان از معيار 75/0 كيلو گرم × گرم استفاده كرد. براي احتياج روزانه پروتئين با در نظر گرفتن مقدار اضافي به عنوان ضريب اطمينان در (جدول 1-2) نشان داده شده است. مي توان با توجه به اضافه وزن روزانه مورد نظر از ارقام مربوط به مقدار مواد مغذي روزانه استفاده كرد بدين ترتيب هدف از تغذيه مناسب در دوره پرورش آن است كه حيوان بتواند به موقع مورد بهره برداري پرورش قرار گيرد[3]

بدين ترتيب مي توان از معيار رشد وزن استفاده كرد يك حيوان يكساله بايد 50% وزن نهايي را كسب كرده باشد و اين بدين معني است كه در شش ماهه اول زندگي روزانه 750 گرم و در شش ماهه دوم زندگي روزانه 700 گرم افزايش وزن ضروري است. در سال دوم اضافه وزن روزانه از 600 گرم به 500 گرم كاهش مي يابد، اين اضافه وزن روزانه مبناي محاسبه ارقام احتياج غذايي در جدول (1-1) قرار گرفته است وبدين ترتيب سن اولين زايمان در محدوده 25 تا 27 ماهگي است[3]

(جدول 1-1) مصرف با لا خشك روزانه احتياج مواد مغذي تليسه ها

سن ماه

وزن كيلوگرم

اضافه وزن روزانه

ماده خشك مصرفي كيلوگرم

NEL مگا ژول

پروتئين قابل هضم در گرم

6-5

12-6

18-12

24-18

175-130

300-175

410-300

500-410

750

700

600

500

4-3

6-4

8-6

1-8

24-22

33-24

37-33

43-37

420-380

450-420

480-450

510-480

 

بر گرفته شده از جدول 2-4-7 تغذيه دام مانفودكريش گسنر

به طوري كه جدول نشان مي دهد احتياجات مواد مغذي تليسه هاي با ازدياد وزن به مقدار نا چيزي افزايش مي يابد بنابراين مي توان غلظت مواد مغذي مورد مصرف را مرتباً كاهش داد براي سنجش غلظت مواد مغذي غذاي مورد مصرف را مرتباً كاهش داد براي سنجش غلظت مواد مغذي علوفه از قابليت هضم مواد آبي نيز استفاده مي شود. [3]

چنانچه در هر كيلوگرم ماده خشك مورد مصرف در سن 6-5 ماهگي 7-6 مگاژول NEL وجود داشته باشد براي رشد معمولي كافي است در اواخر سن يكسالگي بيش از 5 مگاژول NEL و در سن دو سالگي 3/4 مگا ژول NEL در هر كيلوگرم ماده خشك ضروري است.  [3]

در اثر پرورش مناسب تكامل شكمبه در حدي تسريع مي شود كه حيوان قادر است از طريق مصرف علوفه حجيم ارزان قيمت مانند علف خشك و سيلاژ، احتياجات غذايي خود را تا حد زيادي تامين كند البته در اواخر دوره بارداري، همزمان با تغذيه غذاي دوره آمادگي، توقع حيوان نسبت به غلظت مواد مغذي و قابليت هضم مواد آلي افزايش مي يابد.[3]

مديريت تغذيه تليسه ها:

از زمان از شير گرفتن يعني حدود 5 تا 11 هفتگي تا زمان اولين زايش (در حدود 2 سالگي) تليسه هاي شيري از لحاظ وزن تقريباً 10 برابر افزايش مي يابند. در طي اين دوره رشد برنامه هاي غذايي مورد نياز آنها به طور محسوسي تغيير مي كند در عرض چند هفته بعد از شير گرفتن، تفكيك گوساله ها از نظر جثه در گروههاي كوچكتري عملي است.[1]

زماني كه گوساله از شير گرفته مي شود شكمبه آن تكامل قابل توجهي پيدا مي كند ولي براي كامل شدن آن به زمان بيشتري نياز است ميكروبهاي شكمبه بايد قادر باشند كه انواع مختلفي اسيدهاي آمينه ضروري، ويتامين، گروه B ويتامين K و ساير عوامل تغذيه اي توليد شده در حيوان نشخوار كننده را سنتز نمايد به طوري كه اينها در جيره غذايي حيوان مورد نياز باشد به علت رشد نسبتا، سريع جثه بدن تليسه جوان بعد از شير گرفتن نياز به جيره نسبتاً پر انرژي دارد. و معمولاً قادر به تامين تمام انرژي مورد نياز خود از علوفه نيست علاوه بر مقدار زياد انرژي تليسه جوان پس از شير گرفتن يك نياز بالاتري براي تامين پروتئين و مواد معدني نسبت به تليسه هاي مسن تر دارد. و ميزان رشد به صورت درصدي از وزن بدن در تليسه جوان بلافاصله بعد از شير گرفتن از تليسه هاي يكساله بيشتر است. بنابراين  درصد مواد مغذي به كار رفته براي رشد بافت در حيوان جوانتر خيلي بيشتر مي باشد. با رشد و افزايش سن درصد مواد مغذي به كار رفته براي نگهداري حيوان به طور پيوسته افزايش مي يابد.[4]

در نخستين مرحله، گوساله مقدار قابل ملاحظه اي از مواد مغذي را پس از شير گرفتن از طريق كنسانتره بدست مي آورد [1].

با افزايش سن، درصدي از مواد مغذي كه گوساله مي تواند از علوفه بدست بياورد، بطور خيلي سريع افزايش مي يابد مقدار كنسانتره مصرفي بستگي به كيفيت علوفه دارد. با بالارفتن كيفيت علوفه، كنسانتره كمي مورد نياز است. وقتي كه مرتعي با كيفيت بالا استفاده مي شود تليسه هاي شيري خوب رشد يافته ممكن است.

از 4 تا 6 ماهگي قادر به تامين انرژي مورد نياز شان تنها از طريق خورانيدن علوفه باشند بوسيله خورانيدن علوفه با كيفيت بالا تا وقتي كه آنها به سن 8 تا 10 ماهگي برسند كنسانتره كمي مورد نياز است. از اين زمان تادرست 15 روز قبل از زايش، حيوان قادر است انرژي مورد نياز خود را از علوفه بدست آورد تليسه هاي شيري مي تواند تمام انرژي قابل هضم خود را از علوفه خوب فراهم سازد 2 تا 4 هفته قبل از زايش شروع به خورانيدن كنسانتره به تليسه شيري پذيرفته شده است. زمان دقيق شروع خورانيدن كنسانتره ي حدودي به وضعيت تليسه و كيفيت علوفه بستگي دارد. [1]

اگر تليسه وضعيت ضعيفي داشته باشد خورانيدن كنسانتره بايد زودتر شروع شود حتي در تليسه هاي با وضعيت خوب شروع خورانيدن كنسانتره حدود 2 هفته قبل از زايش سودمند به نظر مي رسد. وارد كردن كنسانتره به جيره بايد به تدريج تا زماني كه تليسه هاي احتمالاً به مقدار 1 درصد از وزن بدنش كنسانتره دريافت مي دارد ادامه يابد خورانين مقدار قابل توجهي از كنسانتره قبل از زايش در واقع عادت دادن تليسه به نوع خوراك مورد نياز براي دوره شير دهي است طي اين تطبيق ميكروار گانيسمهاي شكمبه به مورد استفاده قرار دادن كنسانتره عادت مي كنند. از طرف ديگر اشتها و كل سيستم متابوليكي تليسه هاي طي اوايل دوران شير دهي طبيعي تر مي شود. وقتي كه كنسانتره قابل توجهي قبل از زايش خورانيده مي شود اغلب به نظر مي رسد كه تليسه هاي داراي پتانيسل توليد بالا اوج بالاتري از توليد شير و دوره شير دهي طولاني تري داشه باشند. اين امر وقتي حاصل مي شود كه خورانيدن آزاد كنسانتره بلافاصله بعد از زايش دنبال شود كه بعضي اوقات چالنج فيدنيگ يا ليد فيدنيك ناميده مي شود معمولاً زايش به ميزان قابل توجهي زير 24 ماه بوسيله خورانيدن كاملاً آزاد خوراك در سرتاسر دوره رشد به دست مي آيد جفتگيري تليسه هاي خيلي كوچك به شدت مشكلات زايشي را افزايش مي دهد. اجازه دادن به تليسه جهت برگ و چاق شدن بيش از حد قبل از جفتگيري و زايش مشكلاتي همچون ادم شديد پستان را افزايش مي دهد به علاوه به عنوان قانون كلي جفتگيري از نژاد معين بر طبق جثه مطلوب تليسه صورت مي گيرد. اغلب بهترين نتايج وقتي بدست آمده كه تليسه ها بعد از رسيدن به وزن مناسب جفتگيري مي شود. تليسه ها مي توانند به صورت گروهي و در داخل اصطبل نگهداري مي شوند و به ويژه براي تليسه هاي كوچكتر با تعداد هر گروه مي توان شامل كمتر از حدود 12 گوساله جوان باشد. در مورد تليسه هاي منس تر، پرورش گروههاي خيلي بزرگ بويژه در مرتع ممكن است عملي باشد. [1]

كه در (جدول 1-2) كل احتياجات تليسه ها از نظر انرژي پروتئين فيبر املاح و ويتامين ها را نشان مي دهد.

(جدول 2-1) احتياجات غذايي تليسه هاي شيري

تركيبات     سن تليسه

6-3 ماه

12-6 ماه

12 تا 24 ماه

 

ميانگين وزن كيلو گرم

نژادهاي بزرگ

150

255

400

نژادهاي كوچك

110

222

310

ميزان مصرف ماده خشك K روز

1/4- 7/2

3/7-5/5

4/11- 8/6

ميزان مصرف درصد از وزن بدن

6/2

4/2

2/2

 

انرژي


7/1

6/1

39/1


1/1

969/0

8/0


9/6

6/6

1/6

 

 

 

پروتئين


2/168

12

12

 

فيبر

CF% (حداقل)

13

15

15

ADF% (حداقل)

16

19

19

NDF%(حداقل)

23

25

25

 

املاح

% ca

52/0

41/0

29/0

%p

31/0

3/0

23/0

K%

16/0

16/0

16/0

S%

16/0

16/0

16/0

Na%

16/0

16/0

16/0

Cl%

10/0

10/0

10/0

(ppm) fe

50

50

50

(ppm) vu

10

10

10

(ppm) mn

40

40

40

(ppm) zn

40

40

40

(ppm) co

1/0

1/0

1/0

(ppm) i

25/0

25/0

25/0

(ppm)se

3/0

3/0

3/0

 

تركيبات   سن تليسه

6-3

12-6 ماه

12 تا 24 ماه

ويتامين ها

(IU/Kg)A

2000

2000

2000

(IU) O

300

300

300

(IU)E

25

25

25

 

تغذيه تليسه هاي شيري:

تغذيه تليسه هاي شيري به سه مرحله مختلف تقسيم مي شود.

1- از شير گيري تا 6 ماهگي

دوره 4 ماهه از شير گيري تا 6 ماهگي را مي توان دوره گذار از يك حيوان تك معده اي به يك حيوان نشخوار كننده به حساب آورده نرخ رشد در اين زمان تعيين كننده ميزان رشد در ادوار بعدي است. و بر زمان تلقيح و سن اولين زايش تاثير مستقيم مي گذارد.با بلوغ تليسه، سيستم گوارشي و احتياجات غذايي تدريجا، تغيير مي كند. در زمان از شير گيري گوساله ها در سن 4 تا 8 هفتگي شكمبه هنوز خيلي كوچك و رشد نيافته است ديواره شكبمه نازك است و مقادير يادي از اسيدهاي چرب كوتاه زنجير را كه توسط تخميرات شكمبه ايجاد مي شود. جذب مي نمايد. (اسيد استيك اسيد پروپيونيك و اسيد بوتيريك) در اين زمان شكبمه هنوز قادر به نگهداري و هضم علوفه به مقدار كافي براي رشد بهينه نيست. بنابراين تليسه هاي تازه از شير گرفته شده تا سن يكسالگي ماده خشك بيشتري مصرف مي كنند.

ماده خشك را مي توان 5 الي 6 پوند در روز نيز افزايش داد. پس از يكسالگي شكمبه كاملاً توسعه يافته و تخميرات شكمبه اي كامل است در اين زمان مي توان از علوفه با كيفيت مرغوب و كنسانتره استفاده نمود. [1]

در اختيار گذاشتن جيره آميخته تا 6 ماهگي بيسار مهم است و از سن 6 ماهگي تغذيه اين دامها بستگي به دو عامل دارد:

1- زمان شروع دام جهت توليد

2- كيفيت علوفه هايي كه در اختيار دام قرار مي گيرد.

بنابه دلايل زير بايد تليسه هاي در حال رشد تحت مراقبت قرار گيرند.

1- تليسه ها در حال رشد گاوهاي شيرده گله را در آينده تشكيل خواهند داد.

2- تغذيه مناسب در اين مرحله سبب افزايش توليد شير و عمر اقتصادي بهتر در آينده خواهد شد و نيز عمر اقتصادي يك گاو بستگي به چگونگي پرورش آن از زمان تولد تا توليد دارد و از طرفي كاهش مدت زمان، از تولد تا نخستين شير دهي مي شود. [4]

گوساله ها در سن 4 تا 6 ماهگي همانند يك نشخوار كننده عمل نموده كه توسعه شكمبه هدف اصلي تغذيه در اين دوران است زيرا رشد مناسب شكمبه باعث هضم كامل علوفه ها و دانه ها شده و گوساله را قادر مي سازد كه از جيره هاي ارزانتر استفاده كند كيفيت علوفه اي كه براي تغذيه تليسه در اين زمان استفاده مي شود. بايد به دقت كنترل شود علوفه بايد جوان و فاقد كپك باشد علوفه بقولات يا مخلوط علوفه بقولات و گندميان بهترين انتخاب است. استفاده از سيلوي ذرت تا قبل از 4 ماهگي توصيه نمي شود. پس از آن هم به مقدار كم براي آماده سازي شكمبه استفاده مي شود.

تعليف گوساله ها در مرتع توصيه نمي شود چون اولاً مديريت تغذيه اي در مرتع دشوار بوده و از طرف ديگر ماده خشك علوفه مرتفع كم بوده و باعث مي شود كه گوساله ها از لحاظ مواد غذايي ضروري تامين نشود.

بهتر است تليسه هاي زير 6 ماه را در مكانهاي بسته نگهداري نموده و با جيره دستي تغذيه كرد. توصيه مي شود كه گوساله ها قبل از قطع كامل غذاي مايع حداقل 75/0 كيلوگرم ماده خشك داد (مواد كنسانتره و برگ يونجه) براي تليسه ها تا سن 6 ماهگي حداكثر 5/2 تا 3 كيلوگرم در روز ماده خشك توصيه مي شود اين ماده خشك بايد عمدتاً از طريق كنسانتره تامين شود كه كنسانتره بايد 16/0 پروتئين داشته باشد در مورد كيفيت علوفه دقت زيادي داشته باشيد براي بالانس جيره مناسب بايد هم كيفيت اجزاء خوراك و هم احتياجات حيوان را بدانيم (جدول 1-3) [1]

علوفه چين دوم و سوم يونجه بهترين كيفيت را دارد مي توان از اين براي گوساله ها استفاده نمود اگر در سنين بالاتر تمايل به استفاده از مرتع داريد حتماً از طريق آزمايشات دقيق، كيفيت علوفه آن را تعيين كنيد كه در (جدول 1-4) ميزان استفاده از تركيبات كنسانتره بر اساس علوفه را تعيين مي كند. [4]

 

(جدول 1-3) كه استفاده از تركيب علوفه هاي مصرفي كه بر گوساله زير 6 ماه مناسب است.

تركيبات         نوع خوراك

ماده بر

اساس ماده خشك

علوفه مخلوط بقولات

علوفه گندميان

سيلوي ذرت

سيلوي مخلوط بقولات

پروتئين خام %

22

16

8/8

9/19

پروتئين قابل دسترسي %

-

-

-

1/19

ADF %

7/30

36

9/28

38

TDN%

70%

63

8/67

60

كلسيم %

3/1

7/0

25/0

11/1

فسفر%

29/0

25/0

23/0

31/0

منيزيم%

22/0

18/0

17/0

33/0

 

(جدول 1-4) تركيب كنسانتره پيشنهادي بر اساس نوع عفوله براي تليسه هاي زير 6 ماه

تركيبات        نوع علوفه مصرفي

كنسانتره asfed

علوفه مخلوط بقولات

علوفه گندميان

سيول ذرت

سيلوي مخلوط بقولات

پروتئين خام %

17

18

18

16

ADF %

7/7

3/8

3/8

1/8

TDN%

1/71

7/70

6/70

9/70

Ca%

19/0

45/0

53/0

43/0

P%

4/0

42/0

42/0

41/0

Mg%

19/0

21/0

21/0

21/0

ميزان كنسانتره kg راس روز

3-5/2

3-5/2

3-5/2

3-5/2

بر گرفته شده از جدول (6-4) راهنماي پرورش تليسه هاي شيري

2- تغذيه از هفت ماهگي جفتگيري:

كه در اين سن گوساله هاي نرو ماده از هم جدا شده و گوساله هاي ماده به عنوان جايگزين هاي گله پرورش مي يابند شكمبه تليسه هاي شيري در سن هفت ماهگي كاملاً توسعه يافته است بنابراين برنامه غذايي را مي توان بر مبناي جيره كاملا علوفه اي تغيير داد. عمده علوفه ها (ا جمله علوفه خشك گراس و يا لگوم ها) به استثناي سيلاژ را مي توان آزادانه در اختيار تليسه ها قرار داد بر اساس كيفيت علوفه اي مصرفي مي توان از مخلوط دانه ها به عنوان مكمل غذايي استفاده نمود. تليسه هاي كه با علوفه كيفيت تغذيه مي شوند روزانه 5/0 تا 1 كيلوگرم و تليسه هايي كه با علوفه كم كيفيت تغذيه مي شوند روزانه به 2 كيلوگرم كنسانتره نياز دارند كه در ايران كه با توجه به كيفيت علوفه هاي موجود حداقل روزانه 2/1 تا 5/2 كيلوگرم كنسانتره مصرف مي شود [2] سيلوي ذرت را به صورت محدود در اخيتار تليسه هاي زير 12 ماه قرار مي دهند زير سيلو احتمال كپك زدگي دارد، مي توان سيلو را با آمونياك بدون آب تكميل كرد. اين كار باعث عدم رشد مخمرها شده و كيفيت سيلو را افزايش مي دهد ولي مصرف آن در سنين پايين تر از 12 ماه توصيه نمي شود ميزان مصرف علوفه براي تليسه ها 2 تا 2/2 درصد وزن بدن توصيه مي شود تليسه ها بيش از اين مقدار را نيز مي توانند استفاده نمايند ولي با توجه به رشد سريع تليسه ها و احتياجات فراوان آنها در تامين احتياجاتشان تنها با علوفه امكان پذير نيست و بايد مقداري كنسانتره نيز مصرف كنند. تغذيه بايد به گونه اي باشد كه تليسه در سنين 13 تا 15 ماهگي به اندازه و وزن مطلوب براي تلقيح برسند كنسانتره با توجه به نوع علوفه مصرفي ساخته مي شود با توجه به نوع علوفه مصرفي كنسانتره مورد نياز را پيشنهاد مي كند. [4]

(جدول 1-5) تركيب كنسانتره پيشنهادي بر اساس نوع علوفه براي تليسه هاي 6 تا 11 ماه

تركيبات        نوع علوفه مصرفي

كنسانتره asfed

علوفه مخلوط بقولات

علوفه گندميان

سيول ذرت

سيلوي مخلوط بقولات

cp

5/16

18

17

12

ADF

3/7

5/6

1/7

6/6

TDN

7/70

1/71

9/69

8/71

Ca

29/0

17/0

65/0

12/0

P

38/0

36/0

40/0

31/0

Mg

27/0

27/0

28/0

31/0

درصد ماده خشك كنسانتره در كل غذا

30

30

30

22/0

مصرف كنسانتره در روز

2

2

2

2

 

بر گرفته از جدول (8-4) راهنماي پرورش تليسه هاي شيري

مكملهاي املاح معدني بايد به گونه اي به كنسانتره اضافه شود كه تليسه قدرت انتخاب خود را از دست بدهد. احتياجات كلسيم فسفر بايد در تمام طول مدت رشد به دقت بالانس شود. [2]

هنگامي كه تليسه ها براي مدت طولاني در محيط بسته نگهداري مي شوند يا از پس مانده هاي زراعي استفاده مي شود و يا علوفه براي مدت طولاني انبار شده يا حرارت ديده و باران خورده حتماً از مكمل  هاي ويتاميني استفاده نمايند جيره مخلوط يا كامل براي تليسه ها يك غذاي ايده آل است هنگامي كه تغذيه به اين صورت انجام مي گيرد تليسه ها قدرت انتخاب خود را از دست مي دهند. [2].

3- تغذيه از زمان تلقيح تا 24 ماهگي:

تليسه هاي را كه در اين گروه قرار مي گيرند مي توان صرفاً با علوفه پرورش داد و براي اطمينان از اينكه تليسه ها مواد غذايي مورد نياز خود را دريافت مي كنند. تعيين تركيب مواد مغذي خوراك حائز اهميت است اگر به تليسه ها تلقيح شده علوفه هاي با كيفيت متوسط تغذيه شود. بايد از مخلوط دانه براي تامين احتياجات انرژي استفاده نمود از مصرف سيلاژ به عنوان تنها بخش علوفه اي جلوگيري شود تا تليسه هاي بيش از حد چاق نشوند. [2]

برنامه اي تغذيه تليسه بايد دو هفته قبل از زايمان تنظيم گردد تليسه ها طي اين دوره همراه با گاوهاي خشك نگهداري شده و جيره اي گاوهاي خشك را دريافت مي كنند. علوفه اي مورد استفاده بايد تغيير يافته و مشابه علوفه مصرفي براي گاوهاي شيرده بوده و مقدار مصرف روزانه آن بايد 4 تا 5 كيلو گرم افزايش يابد تغذيه مخلوط دانه اي خاص كه در ان از مكمل كلسيمي استفاده نشده است سبب محافظت آنها از تب شير مي گردد به هر حال مقدار تغذيه بايد بيش از يك سوم مقدار تغذيه به گله شيرده باشد پس از زايمان مقدار تغذيه بايد به 3 كيلوگرم در روز افزايش يابد. [2]

(جدول 1-6) تركيبات كنسانتره بر اساس نوع علوفه براي تليسه هاي 11 تا 24 ماه

تركيبات        نوع علوفه مصرفي

كنسانتره asfed

علوفه مخلوط بقولات

علوفه گندميان

سيلوي ذرت

سيلوي مخلوط بقولات

Cp%

21

11

22

9

ADF %

8

2/6

5

5/5

TDN%

9/69

5/69

6/68

71

Ca%

28/0

37/0

92/0

22/0

P%

48/0

31/0

5/0

35/0

%Mg

33/0

39/0

36/0

24/0

درصد ماده خشك كنسانتره در كل غذا

20

15

20

15

مصرف كنسانتره در روز (kg)

8/1

4/1

8/1

4/1

بر گرفته از جدول (10-4) راهنماي پرورش تليسه هاي شيري

مصرف آب:

آب تميز و تازه بايد به طور آزاد در اختيار گوساله ها قرار گيرد زيرا كمبود آب باعث كاهش مصرف ماده خشك مي شود. مصرف آب وابسته به بسياري از فاكتورهاست نظير سن، اندازه بدن، دما و ميزان مصرف علوفه كه در (جدول 1-7 )آمده است [1].

(جدول 1-7) ميزان مصرف آب تليسه ها

گروه سني

لتير در روز

 

يك ماهه

5/7- 5

دو ماهه

8-5/5

سه ماهه

5/13-11

 

14-15 ماهه

5/17- 5/14

17-15 ماهه

27-5/22

14-18 ماهه

36-5/27

بر گرفته شده از جدول 4-4 راهنماي پرورش تليسه هاي شيري

اين ميزان مصرف آب 10- 25 درجه سانتي گراد است.

تعليف تليسه اي روي مرتع

اغلب گاودارها تليسه را در مرتع مورد غلظت قرار مي دهند كه منجر به رشد بطني و افزايش وزن كمتر آنها مي شود اگر مرتع ناكافي باشد خوراك مكمل مي باشد ساير علوفه ها يا كنسانتره هاي اضافه ضروري مي باشد. مراتع ايران به تنهايي قادر به رفع احتياجات غذايي تليسه هاي در حال رشد نيست بخصوص در مورد تليسه هاي زير يكسال، ولي مي توان براي رفع بخشي از احتياجات از آن استفاده نمود.

چراگاههاي بهاره سرشار از پروتئين املاح و ويتامينهاست ولي از لحاظ انرژي كمبود دارد وبايد با مكمل انرژي همراه شود. در تابستان كه رشد گياهان مرتع كند شده و چراگاه بالغ مي شود مي توان از علوفه انباري استفاده نمود اگر در سنين 6 تا 12 ماهگي به تليسه ها روزانه 1 تا 2 كيلوگرم كنسانتره با كيفيت عالي بدهيم روي مرتع رشد خوبي را شاهد خواهيم شد.

تغذيه تكميلي در مرتع

آزمايشهاي تغذيه اي نشان داده كه از ميانه تابستان تا پايان آن كيفيت علوفه مرتعي كاهش مي يابد و رشد تليسه ها به تبع ان كم خواهد شد مي توان اين رشد را با علوفه خوب و سيلو جبران نمود تليسه هايي كه روي مرتع پرورش مي يابند و بايد دي كلسيم فسفات عنار كم مصرف و سنگهاي نمك به صورت آزاد در اخيتارشان قرار گيرد در صورت بروز تتاني بايد مكمل منيزيم را تامين نمود. در صورت بروز نفخ مي توان از علوفه خشك و انباري استفاده نمود به كنسانتره حتماً يونوفر (مونترين يا لازلوسيد) اضافه كنيد آب تميز و كافي درمرتع از اهميت خاصي بر خوردار است تليسه هايي كه از علوفه تازه استفاده مي كنند نياز چنداني به مكملهاي ويتاميني ندارند پس در سيستم پرورش در مرتع نگراني زيادي در اين مورد وجود ندارد. [1].

گروهبندي تليسه ها بر اساس وزن و جثه:

تحت هر شرايط مديريتي همواره تليسه ها بزرگتر غذاي بيشتري مصرف مي كنند.  به همين دليل نرخ رشد درون گروه دامنه وسيعي دارد. براي رفع اين مشكل روشهايي مانند قفلهاي گردن در محل آخورها گروهبندي تليسه ها بر اساس دامنه سن و وزن وجود دارند كه بوسيله آن ميزان مصرف غذا كنترل مي شود دليل ديگر وسعت دامنه رشد تليسه ها، وجود قدرت انتخاب غذاست تليسه ها مواد خوراكي را بر اساس خوش خوراكي سلقيه انفرادي انتخاب مي كنند و امكان دارد برخي موارد را كمتر مصرف كنند براي رفع اين مشكل استفاده از جيره كامل توصيه مي شود در آزمايشگاههاي مختلف نشان داده شده كه اين روش تغذيه در تليسه ها بسيار موفق بوده است دقت كنيد كه استفاده از سيلوي ذرت در جيره كامل تنها براي تليسه هاي مسن تر ممكن است جيره هاي مخلوط آماده كه در كارخانه ها توليد مي شود يا حاوي مواد خشبي كم هستند و يا بميزان زيادي خرد شده اند. با عث بروز بيماريهاي تغذيه اي (بهم خوردن تعادل شكمبه، نفغ مي شوند به همين دليل همراه اين خوراك حتماً مقداري علوفه خرد نشده در اختيار دام قراردهيد. [14]

جيره كامل علاوه بر كم كردن رقابت تليسه ها باعث صرفه جويي در وقت و بالا بردن كارايي خوراك مي شوند به دليل اينكه احيتاجات تليسه ها در سنين مختلف متفاوت است نمونه هايي از برنامه غذايي تليسه ها كه در برنامه خوراك دادن حيوانات به سه گروه بر مبناي سن و وزون تقسيم مي شوند.

گروه 1:

  • ۶۸۸ بازديد
  • ۰ نظر

برنج

برنج

 

گياه‌شناسي

برنج گياهي است كه داراي ارقام زودرس (طول دورة رشد ۱۳۰ تا ۱۴۵ روز)، متوسط رشد (۱۵۰ تا ۱۶۰ روز) و ارقام ديررس (۱۷۰ تا ۱۸۰ روز) مي‌باشد. براي شناخت بهتر گياه برنج به ذكر قسمت‌هاي مختلف آن از قبيل ريشه، ساقه، برگ و غيره

نمايي از خزانه برنج (توم بجار؛ توم بيجار) در شاليزارهاي خليفه محله شلمان در استان گيلان

ريشه

ريشة برنج سطحي و افشان بوده و حداكثر در عمق ۲۰ تا ۲۵ سانتي‌متري خاك نفوذ مي‌نمايد. در اين گياه بغير از ريشه‌هاي جنيني از محل گره‌ها نيز ريشه بوجود مي‌آيد. هر چقدر رشد برگها بيشتر باشد بر رشد ريشه‌ها هم افزوده شده و در نتيجه مي‌توان گفت كه با افزايش تعداد پنجه‌ها تعداد برگي بيشتر شده و در نتيجه رشد ريشه‌ها نيز زيادتر مي‌گردد.

در زمان بازشدن گلها و به خوشه رفتن برنج رشد ريشه حداكثر مقدار خود را دارد.

ساقه

برنج ساقه بلند آمريكا

ساقة برنج بندبند و تو خالي بوده و در فواصل مختلف ساقه جداره‌هاي سختي قرار دارد كه در آن قسمت‌ها ساقه توپر مي‌باشد و گره نام دارد. فاصلة بين دو گره را ميان گره مي‌نامند. بين سلول‌هاي ساقه فضايي بين سلولي زيادي وجود دارد كه باعث مي‌شود قسمتي ازاكسيژن مورد نياز ريشه از طريق منافذ تامين شود. برگهاي اين گياه كشيده و داراي رگبرگهاي موازي بوده و بدون دمبرگ است و قاعدة برگ پهنتر از ساير نقاط آن مي‌باشد؛ و قسمتي از ساقه گياه يا تمام محيط آنرا احاطه كرده كه آنرا غلاف يا نيام مي‌نامند. در قاعده برگ در طرفين غلاف دو صفحة كوچك يا بزرگ بنام گوشوارك (Stipule) وجود دارد. همچنين در محل اتصال غلاف به ساقه زائدهٔ كوچكي بنام زبانك (Liyule) وجود دارد. همچنين تعداد گره‌ها در اين گياه از ۱۰ تا ۲۰ عدد تغيير مي‌يابد. در مقادير مساوي شاخص سطح برگ (LAI) بوته‌هاي داراي ساقة بلند از نور بهتر مي‌توانند استفاده نمايند ولي به آساني ورس مي‌نمايند. ارتفاع بوته‌هاي برنج در ارقام مختلف از ۵۰ تا ۱۵۰ سانتي‌متر و گاهي اوقات تا ۲۰۰ سانتي‌متر تغيير مي‌يابد.

برگ

برگهاي اين گياه متناوب بوده و در دو جانب متقابل ساقه قرار دارند. تعداد برگها در ارقام مختلف برنج متفاوت بوده، در ارقام زودرس ۱۴ تا ۱۵ برگ، در ارقام متوسط‌رس ۱۶ تا ۱۷ برگ و در ارقام ديررس تعداد برگها ۱۸ تا ۱۹ برگ بر روي هر ساقه مي‌باشد. افزايش دماي هواي پيراموني در زياد شدن سطح برگ اثر تعيين كننده‌اي داشته و موجب بيشتر شدن تعداد برگها مي‌گردد. در مقادير مساوي شاخص سطح برگ (LAI) بوته‌هايي كه برگهاي كوچك و زيادتر دارند از بوته‌هايي كه برگهاي بزرگ و اندك دارند بهترند.

پنجه‌زني

پنجه‌ها به جوانه‌هاي اوليه گفته مي‌شوند كه در صورت مساعد بودن شرايط آب و هوايي تبديل به ساقه مي‌شوند. از مرحله ۴ تا ۵ برگي شدن گياه پنجه‌زني آغاز مي‌گردد. پنجه‌ها در مراحل اوليه رشد براي تأمين مواد غذايي خود از ساقة اصلي استفاده مي‌كنند و اين عمل تا ظهور حداقل ۳ برگ و ۴ ريشه ادامه مي‌يابدموقعي كه نشاءها از خزانه به زمين اصلي منتقل شدند پنجه‌زني شروع شده و تا يكماه بعد نيز ادامه مي‌يابد. پس از پايان يكماه رشد پنجه‌ها به حداكثر خود رسيده و پس از آن از تعداد آنها كاسته خواهد شد. شرايط اقليمي بويژه آب و هوا در رشد پنجه‌ها بسيار مهم و مؤثر مي‌باشد. قدرت توليد پنجه در برنج خيلي زياد بوده بطوري كه هر بوته برنج معمولاً ۴ تا ۵ پنجه توليد مي‌نمايد.

ساختمان گل آذين

گل آذين در برنج بصورت پانيكول بوده و فرق آن با گل آذين خوشه در اين است كه در پانيكول هر خوشه‎چه داراي دم باريك و بلندي مي‌باشد و به همين دليل به آن خوشه خوشه هم گفته مي‌شودپانيكول در ارقام مختلف برنج به شكلي فشرده، باز و يا نيمه‌باز است. البته از نقطه نظر اصلاحگران نباتات در توليد هيبريد و اريته‌هايي كه گل آنها بيشتر باز باشد بهترند زيرا مقدار دگرگشني و در نتيجه توليد بذر آنها بيشتر است. پانيكول برنج در انتهاي ساقه وجود داشته و داراي شاخه‌هاي فرعي با محورهاي ثانوي مي‌باشد. خوشچه‌ها روي دو گل كوتاه بوجود مي‌آيند كه نوك آن روي گلوم‌هاي نازا (لماي عقيم) توسعه يافته‌است و به چند وجهي كنگره‌دار تبديل مي‌شوند؛ بنابراين نوك فنجاني شكل و متورم مشابه يك زوج گلوم حقيقي است و به آن گلوم حقيقي گفته مي‌شود. هر خوشچه داراي محور كوچكي بنام محور سنبله‌است كه روي آن يك گل در محور برگك پانويه كه گلوم‌هاي نازا نام دارد تشكيل مي‌شود. گل‌دهي در برنج از نوك گل آذين شروع شده و به سمت پايين ادامه مي‌يابد. در موقع ظهور خوشه نياز ريشه به مواد غذايي بويژه ازت، فسفر و پتاس زياد است.

ساختمان گِل در برنج

گل آذين در برنج بصورت خوشه‌اي بوده و داراي انشعابات فرعي مي‌باشد و حاوي سنبلچه‌هاي تك گلچه‌اي است. برنج بر خلاف ساير غلات كه ۳ تا ۴ پرچم دارند داراي ۶ پرچم است. نافه كوتاه و بساك‌ها بصورت دوخانه‌اي و داراي يك مادگي بوده كه حاوي يك تخمدان مي‌باشد. كلاله دو شاخه و پردار است. مادگي داراي تخمدان يك برچه‌اي مي‌باشد. برگك فوقاني يا گلوم گل دهندة لما (گلومل يا پوشينه سنبله كه ريشك روي آن مي‌رود) و پالئا (گلومل يا پوشينة گياهان گرامينه كه فاقد ريشك است)، همراه با گل در برگرفته شده يك گل را تشكيل مي‌دهند. در اطراف هر گل دو برگ بنام پوشينه (Glumelle) وجود دارد كه يكي لما (Lemma) و ديگري پالئا (Palea) ناميده مي‌شود. همچنين در انتهاي هر سنبله دو برگك بنام پوشه (Glume) وجود دارد. در برنج گلوم‌ها خيلي كوچك بوده و حتي ممكن است گاهي اوقات حذف شده باشند. طول گلوم‌هاي خارجي ۴/۱ لما و پالئا و در بعضي از واريته‌ها هم اندازة لما و پالئا است. عموماً لما داراي ريشك و پالئا فاقد ريشك مي‌باشد. ۷ تا ۹ روز بعد از گل دادن لايه آلرون از تغيير شكل لاية خارجي بافت آندوسيرم بوجود مي‌آيد.

گرده افشاني و لقاح

عكسي از خوشه‌هاي برنج، آماده برداشت در شاليزارهاي استان مازندران

برنج گياهي است خود گشن و بين صفر تا ۳ درصد دگرگشني دارد. گرده افشاني تقريباً هم‌زمان با بازشدن گلها در شرايط طبيعي روي مي‌دهد. دماي مطلوب براي گرده افشاني در حدود ۳۱ تا ۳۲ درجه سانتي‌گراد است. در دماي پايين‌تر از ۱۰ تا ۱۳ درجه‌سانتي‌گراد و همچنين بالاتر از ۶۰ درجه سانتي‌گراد گرده‌افشاني متوقف مي‌گردد. خشكي و دماي پايين مي‌تواند روي گرده افشاني اثر منفي داشته باشد. حداقل دما براي انجام عمل لقاح ۱۵ درجه سانتي‌گراد مي‌باشد. زمان بازشدن گلها ۸ صبح الي ۲ بعدازظهر بوده و گلهاي گل آذين در بين يك دورة ۷ تا ۱۰ روزه باز مي‌شوند و اكثر آنها ۲ تا ۴ روز پس از خروج گل آذين از غلاف برگ اين كار را انجام مي‌دهند.

انواع جهاني برنج

  • گونهٔ جاوه‌اي
  • گونهٔ ژاپني
  • گونهٔ هندي

برنج ايراني

از گونهٔ ايراني مي‌توان به گرده. دابو. طارم، چرام۱، چرام۲. صدري (شامل انواع دم سياه، دم زرد و دم سرخ)، بينام، علي-كاظمي، چمپا و... اشاره كرد از تيپهاي اصلاح نژاد شده و پرمحصول مي‌توان از سفيدرود و خزر نام برد. برخي از ارقام برنج در منطقه شمال ايران، بطور مشخص استان گيلان، شامل ارقام اينديكايي چون غريب، هاشمي، حسني و گرده مي‌باشند كه بنظر مي‌رسند در نتيجه انتخاب سنتي توسط كشاورزان (و احتمالاً در ادامه تعدادي نيز در پي انتخاب توسط محققين) هر يك در نواحي جلگه‌اي و دره‌اي استان گيلان به ترتيب شاليزارهاي مناطق اطراف شهرستان‌هاي صومعه سرا، فومن، تالش، و طارم به مرور زمان حاصل شده‌اند.[۳] البته يك نوع برنج در منطقه سيروان ايلام طي سالهاي طولانيست كه كشت مي‌شود به نام برنج عنبربو كه بسيار خوش عطرو مزه مي‌باشد ولي چون به نسبت وسعت آن منطقه كشت مي‌شود به فروش انبوه نرسيده است اما اين چند سالي است كه به كردستان عراق وتهران نيز صادر مي‌شود.

ميزان كشت برنج در ايران

استان مازندران رتبه اول(۹۳۸۷۳۲٫۱۹) و استان گيلان (۷۴۱۲۴۱٫۹)، استان گلستان (۲۲۹۴۵۴٫۹۹)، استان فارس (۲۲۶۲۹۶٫۷۲)و خوزستان(۲۱۹۸۰۹٫۱۵)وپارس آباد (دشت مغان) در رتبه‌هاي بعدي از نظر ميزان توليد قرار دارند. در سال ۱۳۸۵، ۶۲۰٫۰۰۰ هكتار سطح زير كشت برنج بوده و ۲۶۱۲۱۷۴٫۳۴ تن شلتوك برنج توليد شده‌است.

در استان گيلان برنج مرغوب و در استانهاي ديگر برنج پرمحصول كاشت مي‌شود. در پارس‌آباد مغان بيشتر ارقام باكيفيت از لحاظ غني بودن عناصر غذايي (آهن، روي، كلسيم و...)به علت گرم سير بودن منطقه نسبت به ساير مناطق كشور از رتبه خاصي برخوردار است. همچنين برنج بومي لنجان نيز از جمله برنج‌هاي معطر است كه به نام برنج لنجان معروف بوده و در استان اصفهان مي‌توان يافت.

مكان نگه‌داري برنج در ايران

اگر برنج روي دست كشاورزان مانده‌باشد، ممكن‌است باعث انبار كردن آنها شود بطوريكه حتي برنج‌ها را در فضاي باز نگه مي‌دارند و فقط يك پلاستيك بر رويش مي‌كشند.[۴] روستاييان گيلان و مازندران براي نگه‌داري و انبار كردن ساقه‌هاي شالي از كندوج استفاده مي‌كنند. در منطقه مغان برنج سفيد كه بيشتر از نوع رقم هاشمي هست را در كيسه‌هاي ۵۰ كيلويي در انبارها و شلتوك (جو) را روي چهارپاهاي فلزي در بيرون از انبار قرار داده و مي‌پوشانند تا از گزند موشهاي انبار در امان باشد

ويژگي‌هاي تيپ‌هاي بومي برنج

تيپ‌هاي بومي متعدد برنج نسبت به هريك از گونه‌هاي بومي ژاپني، جاوايي و هندي تمايز بيش تري يافته‌اند. عوامل هم القاء كنندگي تمايزيابي گونه‌هاي بومي و تيپ‌هاي بومي بايستي وابسته به عوامل محيطي زيستگاه‌هاي گياهي شان باشد. تفاوت حساسيت نوري و حرارتي در گل دهي، مقاومت به كم آبي در رشد، مقاومت به مقدار زياد كود و نمك‌هاي محيط كشت، مقاومت به تحمل غرقابي، مقاومت به درجه حرارت بالا و پايين و غيره در گونه‌هاي بومي مشخص شده‌اند. به علاوه، ويژگي ريخت شناختي ابعاد و اندازه دانه به عنوان يك شاخص موثق اوليه گونه‌هاي بومي در نظر گرفته مي‌شوند. تمايزات چنين ويژگي‌هايي را در ميان شش تيپ بومي ذكر شده مي‌توان شناخت. درحال حاضر، اگر چه يك محقق اعلام كرده‌است كه اين شاخص هميشه براي طبقه‌بندي سه گونه بومي كافي نيست.

ابعاد دانه برنج و اندازه آن

به طور كلي، يكي از تفاوت‌هاي برجسته كولتيوارهاي هندي، جاوايي و ژاپني، شكل دانه‌است. با پيگيري گزارش كاتو (۱۹۳۰) در باره شكل دانه در هندي و ژاپني، ماتسو سه گونه دانه: ۱) كوتاه، ۲) بزرگ و ۳) بلند را تأييد كرد. اين سه گونه دانه به ترتيب به صورت ژاپني، جاوه‌ايي و هندي نشان داده شدند. بيش‌تر، دانهٔ برنج هندي، باريك و جاوايي بزرگ هستند و دانهٔ برنج ژاپني داراي دانهٔ كوچك و كوتاه با مقطع عرضي گرد است. بيش تر كولتيوارهاي هند، هندوچين، چين جنوبي، تايوان و فيليپين از هندي اند (تيپ C). تعداد زيادي از كولتيوارهاي جاوا، چين شمالي و غربي، اروپا، آمريكا و بيش تر برنج ديم ژاپني متعلق به جاوايي (تيپ B) است. برنج آبي ژاپن و كولتيوارهاي منچوري خيلي شبيه ژاپني اند (تيپ A). وتب و آكي هاما شكل دانه‌هاي برنج باستاني كه در برمه، تايلند و كلمبيا كشت شده بود، بررسي كردند. آن‌ها وجود كولتيوارهاي اوليه را در دامنه كوه‌هاي هيماليا كه به هندي و ژاپني تمايز نيافتند، پيشنهاد كردند. آن‌ها به منشأ برنج زراعي نيز مي‌انديشيد همان طور كه در بالا اشاره گرديد، در نوع بومي هندي كولتيوارهاي دانه كوتاه مانند بورو تأييد شده‌است. يك تئوري وجود دارد كه تمايز يابي اختصاصي شكل دانه را در انواع بومي برنج آسيايي نشان مي‌دهد كه ممكن است در نتيجه پاسخ به اختلاف درجه حرارت در آن‌ها باشد.

برداشت مكانيزه شالي در خليفه محله شلمان -استان گيلان

شرايط مناسب براي كشت برنج

دما: ميانگين دماي مورد نياز برنج هنگام رشد بايد بين ۲۰ تا ۳۷ درجه سانتيگراد باشد. پايين بودن دما در اوايل فصل زراعي يا آبياري مزرعه با آب سرد سبب مي‌شود كه زمان رسيدن دانه‌ها به تأخير افتد. بالا بودن دما هم موجب كاهش تعداد سنبلچه‌هاي بارور و وزن دانه‌ها مي‌شود.

نور: نور هم يكي از عوامل مؤثر در رشد گياه است. شدت نور در اوايل فصل زراعي شايد عامل محدود كننده‌اي براي رشد برنج به حساب آيد. اما با نزديك شدن به پايان فصل زراعي، بويژه موقع تشكيل خوشه، رقابت براي جذب نور بين بوته‌ها افزايش مي‌يابد.

رطوبت: مناسب‌ترين ميزان رطوبت براي گلدهي گياه برنج، ۷۰ تا ۸۰ درصد است. رطوبت كمتر از ۴۰ درصد، عامل بازدارنده‌اي براي گلدهي گياه به شمار مي‌رود. وزش باد و ريزش باران و تگرگ، در زمان گلدهي زيانبار است. همچنين بارندگي موقع برداشت محصول هم عمليات مربوط به خشك شدن محصول را به تأخير مي‌اندازد. برنج، كلاً گياه آب دوستي به شمار مي‌رود، ولي آبزي نيست. چون ريشه گياهان آبزي قادر نيست كه تارهاي كشنده و ريشه‌هاي فرعي توليد كند. در حالي كه ريشه برنج هم تار كشنده و هم ريشه فرعي دارد.

آب: آب مورد نياز برنج از ساير غلات بيشتر است. هشتاد درصد آب مورد نياز محصول برنج توليد شده در جهان بويژه در نقاط استوايي، از آب باران تأمين مي‌گردد. ۲۰ درصد باقي‌مانده را از آب رودخانه و آب چاه تأمين مي‌نمايند. نتايج بدست آمده نشان داده كه اگر دماي آب كمتر از ۱۹ درجه سانتيگراد باشد، زمان رسيدن دانه به تأخير مي‌افتد. اگر هم از ۳۰ درجه بيشتر باشد، گسترش ريشه و ميزان عملكرد گياه برنج به دليل محدود بودن اكسيژن موجود در آب، كم مي‌شود و بازدهي گياه كاهش مي‌يابد.

خاك: برنج در خاكهاي مختلف، از فقير تا غني كه تنها آب مورد نياز گياه تأمين باشد به عمل مي‌آيد. البته مقدار آب مصرفي در خاكهاي سبك بيش از خاكهاي سنگين است. مناسب‌ترين خاك براي كشت برنج، خاك رسي با لايه غيرقابل نفوذ در عمق ۵۰ تا ۱۵۰ سانتيمتري و همراه با مقدار زيادي مواد آلي است. برنج اصولاً نسبت به شوري خاك و شوري آب مقاوم است. در صورتي كه آب كافي براي شستشوي نمك خاك وجود داشته باشد، مي‌توان از برنج براي اصلاح خاكهاي شور استفاده نمود.

ادوات نشاكار

نشاكارهاي صيفي جات ماشين آلات و يا ادواتي هستند كه نشاء گياهان را بصورت مكانيزه (اتوماتيك يا نيمه اتوماتيك) به زمين منتقل مي‌كنند. دقت بالاي كاشت نشاءها چه در عمق و چه در فواصل بين رديف‌ها وهمچنين سرعت انتقال آنها به خاك سبب افزايش عملكرد و نيز كاهش چشمگير هزينه‌هاي كارگري مي‌گردد. يكي از پارامترهاي مهم در انتخاب نشاكارها (نشاكارهاي چند رديفه) فواصل بين رديف‌ها مي‌باشد. بطوري كه دستيابي به حداقل فاصله بين رديف‌ها همواره به عنوان يكي از محدوديت‌هاي توليد مطرح مي‌باشد. پارامتر دوم راندمان دسستگاه و يا تعداد نشاهاي كاشته شده در هر ساعت مي‌باشد. در نشاكارهاي داراي موزع گردان، تعداد فنجان‌ها و يا حفره‌هاي روي موزع اهميت بسياري در سرعت كار دستگاه دارد. بطوري كه موزع‌هايي كه داراي شش يا هشت حفره مي‌باشند، علاوه بر سرعت كمتر نسبت به موزع‌هاي دوازده تايي، گاهي در مواردي كه فواصل كم كاشت روي رديف (حدود ۳۰ الي ۴۰ سانتيمتر) مورد نياز مي‌باشد، سبب اختلال در حركت تراكتور مي‌گردند بطوري كه تركتور مدام مي‌بايست در حالت نيم كلاچ حركت كند تا سرعت حركت دستگاه و به تبع آن سرعت چرخش موزع كاهش يافته و اپراتور دستگاه نشاكار فرصت انداختن نشاها را در داخل فنجان‌ها داشته باشد. پارامتر ديگر، جهت حركت نشاكار مي‌باشد. نشاكارهايي كه خلاف جهت حركت تراكتور، حركت مي‌كنند، امكان رويت مزرعه و چگونگي كاشت را به اپراتور مي‌دهند تا در صورت لزوم تغييرات لازم را در تنظيمات نشاكار اعمال نمايد.[نيازمند منبع]

بازتاب اثر درجه حرارت نسبت به رشد

بازتاب حرارتي كولتيوارهاي گرمسيري، مانند: جوانه زني بذر، پنجه دهي، رشد نشاء، مدت زمان رشد و طول ساقه، به طوري كه تا كنون شناخته شده‌است، نسبت به كولتيوارهاي مناطق معتدل تفاوت بسياري دارند. به هرحال، روابط بين تيپ‌هاي بومي و بازتاب درجه حرارت در رشد، روظرفيت پنجه دهي در شش تيپ بومي كولتيوارهاي هندي و ژاپني در تركيبات مختلف نور و درجه حرارت در اتاقك‌هاي رشد كاملاً كنترل شده، مورد مطالعه قرار گرفت. كاكي زاكي، پيشنهاد كرد كه در شدت نور پايين و در درجه حرارت پايين بدون توجه به تيپ بومي، ميزان پنجه دهي در درجه حرارت پايين بيش تر ازبروز زردي پهنك برگ در درجه حرارت پايين (۱۵ درجه سانتي گراد) در ميان شش تيپ بومي آسيايي، اوس، تجره، بولو، و كولتيوارهاي ژاپني آزمايش شد. اوس و تجره زردي شديدي پيدا كردند. ژاپني و بولو، به ويژه ژاپني در درجه حرارت پائين تحمل بيش تري نسبت به زردي را نشان داد. بورو تيپ متوسط بين بولو و اوس يا تجره بود.

برنج در طب سنتي ايران

در طبيعت آن اختلاف نظر وجود داشته بعضي آن را گرم و بعضي سرد و بعضي معتدل ميدانند ولي در درجه دوم خشك بودن آن اتفاق نظر وجود دارد و بعضي مركب القوي دانسته‌اند زيرا اگر در آب بجوشد و آبكش كنند و چلو بپزند، جرم آن درجه اول سرد و آب آن اول گرم مي‌باشد.

توليد كننده خلط صالح و خواب‌هاي خوب بوده، در درمان پيچش شكم و زخم روده، اسهال خوني، اختناق رحم، امراض كليه و مثانه نافع است. خوردن برنج با شير و شكر كثيرالغذا بوده و محرك نيروي جنسي و چاق كننده مي‌باشد. خوردن آن با دوغ تازه و سماق، تسكين دهنده حرارت و تشنگي و درمان اسهال صفراوي است. غلامرضاكردافشاري، حوريه محمدي كناري و سيدسعيد اسماعيلي. كتاب تغذيه در طب ايراني، اسلامي. نسل نيكان، ۱۳۹۲.[۵] برنج پخته در اشخاص حرارتي توليد حرارت و در رطوبتي‌ها ايجاد رطوبت مي‌كند، به همين دليل اغلب پزشكان د هنگام بيماري خوردن آن را منع كرده‌اند، ولي در زمان سلامتي آن را كاملاً تجويز مي‌كنند، چون باعث طول عمر و صحت مزاج است. چلتوك برنج داراي مقدار زيادي ويتامين B مي‌باشد.

برنج سفيد از ساير انواع آن بهتر و غذائيت آن بيشتر است. برنج داراي حالت جمع‌كنندگي و يبوست آور است و به تنهائي خاصيت غذائي كمي دارد. براي مبتلايان به فشار خون مفيد است.

براي پيچش شكم، اسهال، بيماري كبدي، برنج پخته مفيد است، و مولد مني است، بخ خصوص تركيب شير بز با برنج در غذاي شير برنج مفيد مي‌باشد.

هرگاه با دوغ تازه يا ماست و يا سماق خورده شود، انواع اسهال صفراوي و التهابات و حرارت معده را از هر نوع عطش، استفراغ را نيز برطرف مي‌كند، به خصوص شير برنج تهيه شده از شير بز براي اسهال مفيد است، حتي اسهالي كه همراه شكم پيچه باشد.

براي درد دور ناف يا به قولي ناف افتادگي، پلوئي كه با پيه پشت بز چرب شده باشد، يا در صورت عدم وجود با روغن حيواني بسيار مفيد است.

خوردن برنج پخته باعث ديدن خوابهاي خوب مي‌شود، به شرط آنكه در خوردن آن زياده روي نشود.

خوردن آب برنج پخته مخلوط با شير ضمن نرم كردن سينه هرگاه به مدت ۱۰ روز ادامه يابد، مني را زياد مي‌كند، و قوه باء را تقويت مي‌بخشد. بهتر است آب برنج با شير به نسبت مساوي مخلوط گردد. خوردن شير برنج نيز براي ازدياد مني مفيد است.

تنقيه آب برنج پخته جهت زخم روده و معده نافع است.

ضماد برنج با پيه جهت گشودن دمل مفيد است؛ و در ضمن براي جلا دادن جواهر نيز استفاده مي‌شود.

پاشيدن پودر خاك برنج بر روي زخمهاي تازه مفيد است.

نوشيدن سوپي از آرد برنج با پيه كبد بز جهت اسهال شديد و بيماريهاي حاصله از آن و زخم روده بسيار موثر است.

آب برنج چلتوك ساقط كننده جنين است.

براي خونريزي دماغ، به بيني كشيدن پودر و گردي كه در موقع برنج كوبي بدست مي‌آيد، مفيد است.

برخي آش تهيه شده از پوسته برنج كه كاملاً سرند نكرده باشند، را براي تقويت دهي رشد مو مفيد مي‌دانند.

زيانهاي برنج: برنج براي اشخاصي كه دچار قلنج يا مستهد قولنج هستند، خوب نيست.

پوسته كاملاً سرند نكرده برنج را برخي افراد مسموم كننده و بخي ديگر عامل سردرد دانسته‌اند.

كلم

كلم؛ سبزي ضد سرطان

كلم؛ سبزي ضد سرطان

 

كلم ، گياهي با سابقه ي بسيار طولاني و تنوع زياد است. كاشت و برداشت آن به 600 سال قبل از ميلاد در يونان برمي گردد . از معروف ترين انواع آن مي توان كلم برگ، گل كلم، كلم بروكسل، كلم پيچ، كلم قمري و كلم بروكلي را نام برد . بيشترين مصرف كننده هاي كلم ها آلماني ها، استراليايي ها و روس ها هستند. در آمريكا نيز اين گياه داراي سابقه طولاني كشت و مصرف است.

 

 

خواص كلم

 

انواع كلم غني از ويتامين C ، ويتامين A و اسيد فوليك است و داراي عناصري مثل گوگرد، فسفر و كلسيم است.

فولات موجود در كلم براي زنان باردار بسيار مفيد است و مانع بروز نواقص سيستم عصبي جنين مي شود.

همچنين فولات در پيشگيري از بيماري هاي قلبي و عروقي مفيد است. از اين رو افرادي كه يك بار دچار سكته شده اند خيلي خوب است مرتب كلم مصرف كنند و اگراز نوع كلم قرمز باشد كه در آن ليكوپن موجود است اثر آن براي اين افراد چند برابر مي شود.

از مهم ترين خواص اين خانواده مي توان به تأثير آنها در پيشگيري از سرطان اشاره كرد. ويتامين C ، بتاكاروتن و ايندول موجود در انواع كلم در ايجاد خاصيت ضد سرطاني آن نقش دارد. در بين آنها كلم بروكلي در پيشگيري از سرطان مؤثرتر است و اين خاصيت ضد سرطاني به دليل وجود مواد آنتي اكسيدان بيشتري مي باشد.

مطالعات نشان داده كساني كه بيشتر از سبزيجات به ويژه خانواده ي كلم استفاده كرده اند كمتر به سرطان كولون مبتلا شده اند.

تحقيقات نشان مي دهد رشد سرطان داراي روندي است كه تركيبات مواد غذايي مي تواند در طولاني شدن اين روند مؤثر باشد، مثلاً همانطور كه سيگار كشيدن و ورود دود سيگار به ريه از عواملي است كه رشد سرطان ريه را تسريع مي كند ، بعضي تركيبات مواد غذايي مثل مواد موجود در خانواده ي كلم با كمك به كل سيستم ضد سرطان در بدن، موجب تقويت سيستم ايمني مي شوند. بدين صورت كه ايندول موجود در كلم موجب تحريك آنزيم هاي خاصي مي شود كه آزاد شدن مولكول هاي گلوتاتيون را افزايش مي دهد كه روند سرطان را كند مي كند. اگر فردي با سرطان روده ي بزرگ رژيم مناسبي را رعايت كند، عمر طولاني تري خواهد داشت و عوارض سرطان ديرتر بروز مي كند.

 

 

كلم؛ سبزي ضد سرطان

 

 

انواع كلم

•كلم پيچ يا كلم برگ ( CABBAGE ) : كلمي بدون ساقه است كه مصرف برگ يا آب آن داراي خاصيت ضد التهابي در بدن است.

•كلم بروكلي ( BROCCOLI ) : غني از ويتامين هاي A و C است و رنگدانه هاي ضد سرطان دارد . در هنگام خريد انواع سبزتر آن را انتخاب كنيد و براي ماندگاري بيشتر نيز بايد آن را به صورت شسته نشده داخل كيسه ي سر باز در يخچال نگهداري كنيد ، زيرا رطوبت باعث رشد قارچ در آن مي شود و هنگام مصرف بايد آن را خوب بشوييد.

•گل كلم ( CAULIFLOWER ) : قست مورد استفاده ي آن گل آذين آن است. گليكوزينولات هاي موجود در آن باعث ايجاد طعم خردل در آن مي شود، خصوصاً اگر خام مصرف شود.

•كلم بروكسل ( BRUSSELS SPROUTS ) : قسمت مورد استفاده آن معمولاً جوانه هاي متورمي است كه در اطراف ساقه ي گياه زير چتر برگ ها بيرون مي زند و به شكل غده هاي گوشتي سبز و سفت به اندازه ي فندق و يا به شكل تكمه در مي آيد. اين نوع كلم نيز غني از ويتامين C و A و فولات است و در پيش گيري از سرطان مؤثر است.

خواص دارويي كلم

* در قديم مردم فرانسه از كلم خرد شده ، شيره تهيه مي كردند و معتقد بودند كه خوردن 3 يا 4 قاشق از آن صدا را صاف مي كند. كلم پخته درمان سرفه هاي كهنه است . براي اين منظور سوپي كه حاوي قلم گاو و كلم باشد ، تهيه كنيد و به فرد مورد نظر بدهيد.

* مصرف كلم فوايد زيادي براي دستگاه گوارش دارد. اولاً تخم كلم ، كرم كُش است و مصرف آن به دليل وجود مواد گوگردي براي پاك كردن دستگاه گوارش بسيار مفيد است. ديگر اينكه چون فيبر زيادي دارد، در رفع يبوست مؤثر است . پس بهتر است بصورت خام با سالاد مصرف شود كه هم يبوست را بهبود مي بخشد و هم زخمهاي بواسير را التيام مي دهد. روزانه 3 قاشق از شربت كلم تمام كرم هاي بدن را دفع مي كند.

* مصرف كلم براي پاك كردن خون مفيد است و چون ويتامين C دارد به رفع كم خوني كمك مي كند . از اين رو رنگ رخسار را درافراد ضعيف بهبود مي بخشد.

* كلم خواب آور است و از سردرد مي كاهد.

* خوردن 6 گرم تخم كلم نيروي جنسي را تحريك مي كند.

* مداومت در خوردن كلم باعث از بين رفتن سنگ هاي ادراري مي شود.

* كلم داراي گوگرد است . پس شتشوي سر با شيره ي آن شوره سر را خوب مي كند و مرهم كلم پخته بر سر ريزش مو را كم مي كند. براي رشد مو و ناخن نيز مفيد است.

 

 

كلم؛ سبزي ضد سرطان

 

 

تركيب شيميايي كلم

كلم ها داراي مواد معدني و ويتامين هاي زيادي هستند . از ديگر تركيبات موجود در كلم گلوكوزيدها و ماده اي بنام MYROSIN را مي توان نام برد. MYROSIN يك دياستاز مخصوص است كه در دانه ي خردل نيز وجود دارد و تندي دانه ي خردل مربوط به آن است.

از هيدروليز گلوكوزيدها، گلوكز و اسانس گوگرد دار توليد مي شود كه همين ماده پس از پختن كلم اغلب موجب توليد بوي نامطبوع گوگردي مي شود.

جدول تركيبات شيميايي كلم


مواد موجود در نصف ليوان كلم برگ خام :

انرژي 18 كالري
فيبر 2 گرم
چربي ندارد
كربوهيدرات 4 گرم
پروتئين 1 گرم
كلسيم 33 ميلي گرم
پتاسيم 172 ميلي گرم
منيزيم 11 ميلي گرم
ويتامين A 9 RE*
ويتامين C 23 ميلي گرم
فولات 30 ميكروگرم

نكته:

با وجود تمام خواص ذكر شده در مورد كلم افرادي كه مبتلا به گواتر هستند بايد در مصرف كلم احتياط كنند زيرا بعضي گليكوزينولات هاي موجود دراين خانواده به ايزوتيوسيانات تبديل مي شوند كه از جذب يد توسط غده تيروئيد جلوگيري مي كنند. ديگر اينكه زياده روي در مصرف كلم موجب ايجاد نفخ و افزايش
فشار خون مي شود.

گندم

گندم از مهم‌ترين غلات است. اين گياه در گونه‌هاي وحشي و اهلي موجود است. گندم از گياهان گلدار تك‌لپه‌اي يك ساله و تيره گندميان و از خانواده گرامينه‌ها است.

گندم، گل آذين سنبله‌اي دارد. از هر گره آن يك برگ به وجودمي آيد. سنبلچه گندم متشكل از دو گلوم و سه گلچه مي باشد. گاهي تعداد گلچه‌ها به ۹ هم مي‌رسد. دانه گندم بين دو پوشش قاشق مانند به نامهاي پوشك بيروني (لما) و پوشك دروني (پالئا) قرار گرفته‌است. برگهاي گندم مانند برگهاي ساير غلات (به جز ذرت و ارزن)، نازك و كم عرض بوده و زبانه‌هاي كوچكي دارند.

دانه گندم

دانه گندم از اين مواد تشكيل شده‌است: ۷ تا ۱۸ درصد پروتئين (بستگي به نوع گندم دارد)، ۶۰ تا ۷۰ درصد نشاسته، ۲ تا ۲/۵ درصد سلولز (فيبر خام)، ۱/۵ تا ۲ درصد چربي و مابقي مركب از رطوبت و مواد كاني[۲]. ظاهر فيزيكي دانه‌هاي گندم بسيار متنوع است. طول دانه‌هاي گندم از ۵ تا ۸ ميليمتر، پهنايشان از ۲/۵ تا ۴/۵ ميليمتر و وزنشان از ۲۰ تا ۶۰ ميلي‌گرم متغير است. گستره رنگ گندم از بژ يا نخودي (معروف به گندم سفيد) تا قرمز قهوه‌اي (معروف به گندم سرخ) است. بسته به عوامل مختلف اجزاي تشكيل دهنده اندوسپرم دانه‌ها مي‌توانند بافت نرم يا سفتي داشته باشند. ساختار دانه گندم مركب است از اجزاي زير:

گياهك: (نامهاي ديگر گياهك عبارتند از: جوانه، جنين و رويان) تقريباً ۵/۲ درصد وزن دانه را تشكيل مي‌دهد و سرشار از چربي و ويتامينها به خصوص ويتامين‌هاي گروه ب است. ويژگي منحصر به فرد جوانه ميزان بالاي چربي مي‌باشد. اما به دليل سهم كم جوانه از كل دانه، درصد چربي كل موجود در دانه كم و بين ۱ تا ۱٫۵ درصداست. از آنجايي كه اين بخش را معمولاً در تهيه آرد گندم همراه با سبوس جدا مي‌كنند، سبوس را نمي‌توان مدت زيادي انبار كرد.

مدل سه بعدي دانه گندم

سبوس: همان پوسته دانه‌است و تقريباً ۱۴ درصد از وزن دانه را تشكيل مي‌دهد. سبوس را هم همچون گياهك در مرحله آرد سازي از دانه جدا مي‌كنند و معمولاً براي خوراك دام مورد استفاده قرار مي‌گيرد.سبوس سرشار از سلولز مي‌باشد.

سبوس عملاً از ۷ لايه مجزا تشكيل شده‌است كه مهمترين آنها لايه تستا مي‌باشد. تستا محل حضور رنگريزه‌ها به خصوص كارتنوئيدها مي‌باشد، از اين جهت اين لايه از اهميت فوق العاده بالايي برخوردار است.

آندوسپرم: حاوي مواد نشاسته‌اي دانه گندم است و تقريباً ۸۳ تا ۸۷ درصد از كل دانه را شامل مي‌شود. آندوسپرم داراي دانه‌هاي نشاسته‌اي و مواد پروتئيني مي‌باشد كه دانه‌هاي نشاسته آن به‌وسيله گلوتن كه يكي از پروتئينهاي موجود در دانه‌است، بهم چسبيده‌اند به طوري كه ماتريكس پروتئين-نشاسته را تشكيل مي‌دهند. ميزان گلوتن موجود در دانه بر حسب نوع و نژاد گندم تفاوت مي‌كند. لايه‌اي از آندوسپرم درست زير سبوس واقع شده‌است كه آلورون نام دارد.اين لايه تك سلولي است كه اين لايه در فرايند آرد سازي جدا مي‌شود.آندسپرم بين ۱۰ تا ۱۵ درصد پروتئين دارد و بخش قابل توجهي از آن نشاسته مي‌باشد.

ميزان گلوتن گندم است كه مرغوبيت آن را تعيين مي‌كند. گندمهاي قرمز سخت بهاره و پاييزه گلوتن بيشتري دارند و به همين دليل، ارزش تهيه نان از آنها بيشتر است. چون خمير حاصل از آردي كه از لحاظ گلوتن غني است، به دليل داشتن حالت كشدار، قادر است كه گازهاي ناشي از تخمير را بيشتر در خود نگهدارد و براي همين، خمير بهتر ورآمده و حجمش بيشتر مي‌گردد. كيفيت پخت نان به طور عمده به دو فاكتور بستگي دارد : كيفيت وكميت گلوتن خميرنان.

كميت گلوتن در ري كردن و افزايش حجم نان موثر است. گندمهايي كه داراي مقدار بيشتري گلوتن هستند، از لحاظ نانوايي نيز كيفيت مطلوبتري دارند. كيفيت گلوتن نمي‌تواند جانشين كميت آن شود، زيرا گندمهايي با كيفيت خوب گلوتن ممكن است آردي كه از نظر نانوايي ناپايدار و سست باشد بوجود آورند. ميزان گلوتن گندم بستگي فراواني به شرايط آب و هوايي دارد، ولي به كمك اصلاح بذر گندم مي‌توان كميت آن را افزايش داد. شرايط جوي بيش از ارقام مختلف گندم در تغيير ميزان مواد سفيده‌اي موثر و حداكثر ميزان گلوتن را مي‌توان در نواحي گرم به دست آورد. آب و هوا به ميزان ۷۰ درصد و نوع رقم به ميزان ۳۰ درصد در مقدار گلوتن دانه موثر مي‌باشد. در نانوايي كيفيت گلوتن نيز مانند كميت آن قابل اهميت مي‌باشد. كيفيت گلوتن به استقامت آن در برابر فشار گازهاي ايجاد شده از تخمير و همچنين پايداري آن در مقابل ازدياد حجم و شل شدن خمير (بدون آنكه پاره شود) بستگي دارد. به عبارت ديگر خمير بايستي هنگام خميرگيري مدتي پايداري كرده وبزودي شل نشود. بدين ترتيب جدار حبابهاي هواي داخل خمير زود پاره نشده و بالنتيجه نان حجم بيشتري پيدا مي‌كند. در ورآمدن خمير بايست تخمير زيادي صورت گيرد تا مقدار گازهاي حاصله فراوانتر شده و حجم نان افزايش يابد.

كيفيت گلوتن گياه عمدتاً به وسيله پيشينه ژنتيكي آن تعيين مي‌شود: كيفيت گلوتن نمي‌تواند بوسيله تغييرات در شرايط محيط يا با استفاده از كودها تغيير يابد. سطوح بالاتر پروتئين كه عمدتاً سبب افزايش كيفيت نانوايي مي‌شود، از خوب بودن كيفيت گلوتن حكايت دارد. سطوح بالاتر آن در رقم با كيفيت پائين پروتئين، فقط سبب پيشرفت بسيار محدودي در كيفيت نانوايي مي‌شود.

جهت افزايش كيفيت نانوايي آرد بايد از يك طرف درصد رشد و نمو را كه موجب بهبود كيفيت گلوتن مي‌گردد زياد نمود (مانند كيفيت گندم Manitoba) و از طرف ديگر كميت گلوتن را با كمك روشهاي به نژادي فزوني داد (براي نمونه در آلمان غربي ميزان گلوتن از ۱۹درصد به۲۵ -۲۳ درصد افزايش يافته‌است) و بالاخره بايد درصد بلغور يا سبوس را كاهش داد(۶٪). همچنين در اثر افزودن نمك طعام (به مقداركم) به خمير، ثبات و استحكام گلوتن زياد مي‌شود وتحمل خمير در هنگام زدن و مخلوط كردن افزايش مي‌يابد (غلظت زياد نمك سبب تضعيف پايداري و استحكام خمير مي‌گردد).

گلوتن از دو جزء گلوتنين (محلول در باز ضعيف) و گليادين (محلول در الكل نسبتاً قوي) تشكيل شده‌است كه گلوتنين عامل چسبندگي خمير و گليادين عامل الاستيسيته (كشش) خمير مي‌باشد، براي جداسازي گلوتن از نشاسته از دستگاه گلوتن شوي گلوتاميك استفاده مي‌شود و جداسازي گلوتنين و گليادين با سانتريفيوژ گلوتن در دورهاي بالا انجام مي‌شود . خمير خوب خميري است كه داراي مقادير متناسبي از هر دو جزء باشد. بنابرنظر ايراني (۱۳۸۵) درصد گلوتن مرطوب بايد از ۲۷ كمتر نباشد و شاخص گلوتن (عددكيفيت گلوتن) بايد در رنج ۹۰-۵۰ باشد. به‌نظر مي‌رسد كه در شرايط تنش، بدليل افزايش شديد انباشت پروتئين‌هاي گليادين (پروتئين‌هاي گليادين، پروتئين‌هاي شبه شوك حرارتي بوده و مقاومت گياه را در برابر تنش‌هاي غير زنده بالا مي‌برند) و كاهش اندك مقادير پروتئين‌هاي گلوتنين، شاخص گلوتن (نسبت گلوتنين به كل گلوتن) با كاهش مواجه شده و در نتيجه قدرت و كيفيت خمير كاهش يابد.

انواع گندم

كشت گندم به روش‌هاي صنعتي در امريكا

از لحاظ گياه‌شناسي گندم عضوي از گونه‌هاي تريتيكوم (Triticum) است كه به سه گروه متمايز تقسيم مي‌شود و هر گروه تعدادي مشخص كروموزم دارد كه تمام خصوصيات ژنتيكي خانواده را با خود دارند.

ژن‌شناسي گندم از بيشتر محصولات ديگر دشوارتر است زيرا برخي از گونه‌هاي گندم ديپلوئيد هستند و دو رشته كروموزوم دارند در حالي كه بسياري از گونه‌هاي ديگر گندم پلي‌پلوئيد هستند و چهار رشته كروموزوم (تتراپلوئيد) يا شش تا (هگزاپلوئيد) دارند.

از لحاظ نوع كشت معمولاً گندمها را به دو دسته كلي گندم بهاره و گندم پاييزه تقسيم بندي مي‌كنند. اين دو نوع علاوه بر آن كه دانه‌هايشان از نظر رنگ، بافت، شكل و ... باهم فرق دارد شرايط رشد و نمو آنها نيز باهم تفاوت مي‌كند. اين دو نوع گندم را در دو زمان مختلف در سال كشت مي‌نمايند. دانه گندم، داراي شياري است كه در طول دانه قرار مي‌گيرد. عمق اين شيار در گندمهاي پاييزه زياد و در گندمهاي بهاره كم است. طرفين اين شيار در گندمهاي بهاره گرد و در گندمهاي پاييزه گوشه‌دار مي‌باشد[نيازمند منبع].

  • گندم بهاره: در اوايل بهار كاشته مي‌شود. پس از جوانه زدن، گياه جوان در بهار و اوايل تابستان رشد نموده و محصول آن را تا اواخر تابستان برداشت مي‌كنند. گندم بهاره را معمولاً در نواحيي كشت مي‌كنند كه گندم پاييزه نمي‌تواند در برابر سرماي سخت زمستاني آن مناطق، مقاومت نمايد. البته ميزان محصول‌دهي گندم پاييزه از بهاره بيشتر است. معمولاً پس از تهيه بذر و زماني كه دماي خاك به يك درجه سانتيگراد بالاي صفر رسيد، گندم بهاره را مي‌كارند. اگر شرايط آب و هوايي اجازه دهد مي‌توان گندم را زودتر هم كاشت تا دوره رشد آن طولاني‌تر شده و ميزان محصول دهي آن بيشتر شود. گندم پاييزه براي آن كه به مرحله گلدهي برسد، بايد به مدت طولاني در معرض هواي سرد قرار گيرد. اگر گندم پاييزه را در بهار بكارند، چون دوره سرما را پشت سر نمي‌گذارد، نمي‌تواند گل آذين خوبي تشكيل دهد.
  • گندم پاييزه: اين نوع گندم در نيم كره شمالي، در فصل پاييز موقعي كه دماي خاك از ۱۳ درجه سانتيگراد كمتر باشد كشت مي‌شود. ابتدا بذر گندم پاييزه جوانه مي‌زند. سپس در فصل زمستان، گياه به صورت گياه جوان كوچكي باقي مي‌ماند و با آغاز فصل بهار، مجدداً رشد و نمو خود را آغاز مي‌كند. معمولاً در يكي از ماههاي خرداد، تير يا نهايتاً مرداد، دانه مي‌رسد و آماده برداشت مي‌شود. گندمهاي پاييزه به نسبت گندمهاي بهاره ريشه‌هاي عميق‌تر و پرپشت‌تري دارند كه تا ۲۰۰ سانتيمتر در خاك نفوذ مي‌كنند. اين امر ناشي از آن است كه گندمهاي پاييزه فصل رشد طولاني‌تري دارند.

شرايط مناسب براي رشد گندم

خاك شني و رسي عميق با زهكشي خوب، براي رشد گندم مناسب است. اصولاً ميزان عملكرد گندم در شرايط ديم (آبياري با باران)، در خاكهاي ريز بافت بيشتر است. چون اين قبيل خاكها قادرند آب را بهتر و به مدت طولاني‌تر در خود نگهدارند. اما در شرايط آبي (كه كشاورز خود گياه را آبياري مي‌كند)، معمولاً گندم زياد تحت تأثير بافت خاك خود قرار نمي‌گيرد. گندم هم مانند ساير گياهان نمي‌تواند در خاك خشك جوانه بزند.

گندم بهاره به دليل ذخيره شدن رطوبت زمستاني در خاك، همواره رطوبت مورد نياز خود را دارد. اما رطوبت خاك گندمهاي پاييزه معمولاً فرايند جوانه‌زني را با مشكل مواجه مي‌نمايد. اگر براي جوانه زني يا رشد اوليه جوانه، خاك رطوبت كافي نداشته باشد بذرها ممكن است بپوسند يا در معرض صدمات ناشي از سرما قرار گيرند.

آب و هواي مناسب براي رشد گندم

شرايط ايده‌آل براي رشد گندم، آب و هواي خنك در دوره رشد رويشي، آب و هواي معتدل در دوران تشكيل دانه و آب و هواي گرم و خشك در زمان برداشت محصول مي‌باشد. بنابراين در مناطقي كه زمستانهاي سخت دارند، كشت گندم با مشكلاتي از قبيل سرمازدگي زمستاني مواجه مي‌شود. البته بايد بدانيم كه گندم در برابر خشكي مقاومت چنداني ندارد و نمي‌تواند به مدت طولاني، خشكي و كم آبي را تحمل نمايد. اما قادر است خود را با شرايط خشك تا حدي تطبيق داده و با تشكيل ياخته‌هاي كوچك‌تر كه در نهايت سبب تشكيل برگهاي كوچك شده و در نتيجه روزنه‌ها كوچك‌تر مي‌شود، سطح تعريق را كاهش دهد و از اثرات سوء كم آبي تا حدي محفوظ بماند.

آفات و بيماريهاي گياه گندم

مقايسه گندم سالم و بيمار

سن گندم

سن گندم (Eurygaster integriceps) پس از ملخ يكي از خطرناكترين آفات گندم مي‌باشد و ساليانه خسارت زيادي به مزارع گندم وارد مي‌سازد.

خسارت سن در دو مرحله مختلف صورت مي‌گيرد : درنخستين مرحله و در فصل بهار حشرات كامل به مزارع غلات مخصوصا گندم روي مي‌آورند و با مكيدن شيره سلولي گياه باعث پژمردگي آن مي‌گردند. در مرحله دوم پوره‌ها پس از خروج از تخم روي خوشه‌ها مي‌روند و دانه‌ها را نيش زده و از محتواي دانه تغذيه مي‌كنند و سبب كوچك شدن دانه مي‌شوند. اين حشره با نيش زدن دانه‌ها آنزيم پروتئاز را وارد آنها نموده ودر نتيجه پروتئين گندم در محل نيش تجزيه شده و گلوتن سيال و آبكي مي‌شود كه اين امر سبب ريختن و ضايع شدن خمير در هنگام پخت مي‌شود و اگر نان به صورت نان حجيم تهيه شود، چون گلوتن قدرت نگهداري گازكربنيك حاصل ازتجزيه گلوتن را ندارد و در مغز نان خلل و فرج تشكيل نمي‌شود، مغز اينگونه نانها اغلب نپخته‌است و حالت پوكي نان سالم را ندارد و در صورت ديدن حرارت بيشتر، سخت و استخواني مي‌شود. بررسيها نشان مي‌دهد كه بيشترين مقدار تغذيه سن ازگندم در زمان ظهور سن‌هاي نسل جديد بوده و خسارت كيفي سن در مرحله زايشي (عمدتاً در مراحل شيري وخميري دانه وبا شدت كمتري در مرحله سخت شدن دانه) وارد مي‌شود. همچنين گفته مي‌شود كه زودرسي گياه و متعاقب آن امكان برداشت زودهنگام محصول، چنانچه سبب عدم همزماني زمان رسيدگي گياه با ظهور نسل جديد سن گردد مي‌تواند سبب كاهش خسارت كمي وكيفي سن به سنبله‌هاي گندم گردد . بطوركلي درصد سن زدگي گندم از ۲ تا ۳ درصد نبايد تجاوز كند. گندمهاي با درصد سن زدگي بيش از اين مقدار به تنهايي قابل مصرف نبوده و بايد با نمونه‌هاي با كيفيت بالا مخلوط شوند و يا اينكه مواد بهبود دهنده مثل اسيداسكوربيك ويا گلوتن به آنها اضافه شود و سپس مورد استفاده قرار گيرند.

امروزه اثبات شده‌است كه بين مقدار سختي دانه و درصد سن زدگي دانه‌ها ارتباط معكوس وجود دارد، يعني هرچه سختي دانه‌ها بيشتر باشد درصد سن زدگي كمتراست، همچنين تنش سبب افزايش درصد سن زدگي مي‌شود. براي تعيين درصد سن زدگي ابتدا۱۰۰گرم دانه گندم را وزن كرده، سپس دانه‌هاي سن زده را جدا و با توزين آنها درصد سن زدگي نمونه را محاسبه مي‌كنيم. شايان ذكر است كه محل نيش حشره به صورت يك لكه كوچك كه اطراف آن به رنگ كرم روشن درآمده، قابل مشاهده و شناسايي است.

زنگ گندم

زنگ گندم را، قارچي به نام Puccinia ايجاد مي‌كند. مهم‌ترين بيماري گندم به شمار مي‌رود كه شامل زنگ ساقه، زنگ برگ، زنگ خطي و زنگ نواري مي‌شود. شرايط محيطي مساعد براي ايجاد اين نوع آفت، آب و هواي گرم تا گرم مرطوب مي‌باشد. تشكيل حفره‌هاي قرمز يا سياه كه حاوي اسپورهاي توليد مثل در سطح ساقه، برگ، غلاف و … از علائم اين بيماري مي‌باشند. اين قارچها از كارآيي گياه در مصرف آب مي‌كاهند، بافتهاي گياه را تخريب مي‌كنند و تعداد دانه‌هاي موجود در سنبله را مانند زماني كه گياه به كمبود آب دچار شده، كاهش مي‌دهند.

سياهك گندم

سياهك گندم يكي از بيماريهاي قارچي گندم است كه مي‌تواند به صورت سياهك آشكار، سياهك برگ، سياهك پنهان معمولي و ... ظاهر گردد. سياهك پنهان، مهم‌ترين و رايج‌ترين و در عين حال، مخرب‌ترين نوع سياهك است كه خسارت زيادي مخصوصا به گندم پاييزه وارد مي‌آورد.

پوسيدگي جوانه و ريشه

بيماريهايي هستند كه قارچها آنها را بوجود مي‌آورند. اين بيماريها هم خسارات زيادي را به محصول گندم وارد مي‌كنند. در گذشته، ضدعفوني نمودن بذر با تركيبات جيوه‌اي تا حدي از اين بيماريها جلوگيري مي‌نمود. اما امروزه اغلب از كاربامات و هگزا كلرو بنزن براي نابودي اين بيماريها استفاده مي‌كنند.

دستگاه كمباين مدرن

زمان برداشت محصول

دستگاه كمباين مدرن

زمان برداشت گندم تحت تأثير عواملي از جمله بارندگي، رطوبت نسبي، دماي هوا و همچنين رسيدن دانه قرار مي‌گيرد. برداشت گندم در ايران از اوايل بهار (در مناطق گرمسيري) آغاز شده و تا اواخر تابستان (در مناطق سردسيري) ادامه دارد. امروزه در سراسر جهان از وسايل مكانيكي خاصي براي برداشت گندم استفاده مي‌نمايند، ولي هنوز هم گندم به طريق سنتي كه كند و پر هزينه‌است، برداشت مي‌شود. در روش سنتي، بوته‌هاي گندم را از فاصله چند سانتي سطح خاك، درو نموده و به صورت دسته‌هاي كوچك درمي‌آورند. سپس اين دسته‌ها را به خرمنگاه منتقل نموده و طي مراحل خاصي مي‌كوبند. زمان صحيح برداشت گندم، وقتي است كه رطوبت دانه بين ۱۴ تا ۱۶ درصد باشد.

محصولات گندم

برخلاف ساير غلات، گندم را مي‌توان از طرق مختلف از جمله در تهيه نان، بيسكويت، شيريني، كيك،